آندره‌آ کامیلری نویسنده سرشناس ایتالیایی که به عنوان خالق شخصیت کارآگاه مونتالبانو شناخته می‌شود، در ۹۳ سالگی درگذشت.

به گزارش مهر به نقل از گاردین، اگر آندره‌آ کامیلری در دهه پنجاه میلادی درگذشته بود، مسلماً مقاله یادبود او بسیار متفاوت می‌بود و شاید بیشتر مورد توجه بخش‌های فرهنگی روزنامه‌های ایتالیایی قرار می‌گرفت. آن مطلب احتمالاً دستاوردهای یک متفکر آوانگارد و چپ‌گرا را به تصویر می‌کشید که اثر چشمگیری روی تئاتر و تلویزیون ایتالیا داشت و تا حدود زیادی برای عموم مردم ناشناخته باقی مانده بود.

آن مطلب احتمالاً این حقیقت را نادیده می‌گرفت که چند سال قبل، کامیلری سعی کرده بود رمانی تاریخی بنویسد و با توجه به اینکه موفقیتی فراتر از یک جایزه محلی اهداشده توسط شورای شهر سیسیل دریافت نکرده بود، این کار را رها کرده بود.

اما دستاوردهایی که او توانست بعد از آن داشته باشد تبدیل به بارقه‌ای از امید برای دنیایی خاکستری شد.

وقتی نخستین کتاب پرفروش کامیلری یعنی «La Stagione della Caccia»، که در سال ۲۰۱۴ با عنوان «فصل شکار» به انگلیسی منتشر شد، در سال ۱۹۹۲ به انتشار رسید او ۶۶ سال داشت. رمان بعدی او که نخستین بار شخصیت کارآگاه سیسیلی سالو مونتالبانو را معرفی کرد و او را به شهرت بین‌المللی رساند هم در ۶۸ سالگی‌اش به بازار آمد؛ اما این فقط نیمی از داستان بود.

موفقیت به کامیلری الهام داد تا در سنی که بیشتر نویسندگان در حالت افتی آهسته هستند مجموعه‌ای دیوانه‌وار از فعالیت‌های ادبی داشته باشد. بین سال‌های ۱۹۹۴ که نخستین داستان مونتالبانو منتشر شد و مرگ او در ۹۳ سالگی، او نه تنها ۳۰ کتاب درباره اکتشاف‌های کارآگاهش منتشر کرد، بلکه ۶۰ کتاب دیگر هم نوشت. سال‌هایی بودند که کامیلری هشتاد و چند ساله هشت کتاب در سال منتشر می‌کرد. او کمی بیش از یک نویسنده و مانند یک خط تولید ادبی تک‌نفره بود.

وی تبحر خاصی در رمان‌های پلیسی و داستان‌های مهیج داشت و به همین دلیل از او به عنوان «پاپ» در این ژانر از ادبیات ایتالیا یاد می‌شود.

کامیلری در شهر پورتو امپدوکله واقع در ساحل غربی سیسیل تحت دیکتاتوری بنیتو موسولینی بزرگ شد. پدرش یک مسئول بندری بود که نقشی فعال در ظهور قدرت فاشیست‌ها داشت. پیش از اتمام جنگ او وارد دانشگاه شده بود اما پیش از گرفتن مدرک بیرون رفت. او به عنوان مردی جوان در دهه چهل میلادی توانست به عنوان شاعر و نویسنده داستان‌های ادبی به موفقیت‌هایی دست پیدا کند. اما تا پایان دهه به فعالیت اصلی‌اش یعنی کارگردانی تئاتر مشغول شد.

از ورود به حزب کمونیست ایتالیا در پایان جنگ گرفته تا حضور در سرآغاز مرکز تجربه سینماتیک ایتالیاتی در سال ۱۹۵۸ و حمایت از اهداف چپ‌گرای رادیکال و کاندیداهای رادیکال در اواخر عمرش، کالیری همیشه یک نوآور و یاغی بود. وقتی حزب راست‌گرای ماتئو سالوینی در سال ۲۰۱۸ در ایتالیا به قدرت رسید، او گفت دنبال‌کنندگان او یادآور خاطر موسولینی هستند و «همان تکبر و نمایش خودپسندانه قدرت را از خود نشان می‌دهند».

آندره‌آ کالوگرو کامیلری کارگردان و نویسنده روز ششم سپتامبر ۱۹۲۵ به دنیا آمد و امروز هفدهم جولای ۲۰۱۹ در رم از دنیا رفت.

وی از ماه ژوئن به دلیل حمله قلبی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستانی در شهر رم بستری بود.

دریافت نشان شایستگی از جمهوری ایتالیا، بالاترین درجه رتبه بندی مدال‌های این کشور از جمله افتخارات ملی آندره‌آ کامیلری محسوب می‌شود.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...