کتاب «مقدمه کیمبریج بر جورج الیوت»  [The Cambridge introduction to George Eliot] نوشته نانسی هنری [nancy henry] با ترجمه رحمت الله قائمی توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.

مقدمه کیمبریج بر جورج الیوت»  [The Cambridge introduction to George Eliot] نوشته نانسی هنری [nancy henry]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مجموعه مقدمه‌های کیمبریج یکی از مجموعه‌های در دست انتشار علمی و فرهنگی است که تاکنون بیش از پانزده جلد آن منتشر شده است؛ این مجموعه مقدمه‌های کیمبریج دریاره‌ی نام‌آوران ادبیات و اندیشه است؛ کتاب‌هایی که با زبانی بسیار روان و پایه‌ای به معرفی آثار و اندیشه‌های نویسندگان و متفکران بزرگ می‌پردازند. این مجموعه‌ها راهنماهای خوبی برای کسانی هستند که مایل‌اند آشنایی کلی و پایه‌ای با اندیشه‌ورزان و یا نویسندگان بزرگ پیدا کنند.

مجموعه کتاب‌های «مقدمه کمبریج» از سوی مؤسسه انتشارات دانشگاه کمبریج و برای دانشجویان ادبیات تالیف شده و در هر مجلد آن رمان‌ها، داستان‌های کوتاه، مقالات، رساله‌ها و حتی نامه‌های شخصی نویسنده تحلیل و بررسی جدی می‌شود و وضعیت و مختصات تألیف آنها نیز از نظر می‌گذرد.

گفتار حاضر درباره یکی از کتاب‌های این مجموعه یعنی جورج الیوت است. اری آن ایوانس نام مستعار مردانه جورج الیوت را برای خود انتخاب کرد تا اطمینان یابد آثارش توجه جدی مخاطبان را جلب می‌کند. اگرچه نویسندگان زن در آن زمان آزادانه نام اصلی‌شان را در آثار خود می‌نوشتند؛ اما ایوانس می‌خواست فقط نویسنده داستان‌های عاشقانه نباشد.

جورج الیوت نویسنده کتاب «آسیاب کنار فلوس» و «میدل مارچ» یکی از تحسین‌برانگیزترین نویسندگان دوره ویکتوریا بود و امروزه همچنان شخصیتی محوری در کانون ادبی است. او اولین زنی بود که از نوعی داستان سیاسی و فلسفی که قبلاً مختص مردان بود، استفاده کرد و با ترکیب ایده‌های فکری دقیق و درک حساس از روابط انسانی به یکی از مهمترین نویسندگان قرن نوزدهم تبدیل شد. او یکی از برجسته‌ترین نویسندگان عصر ویکتوریاست و آثارش که داستان آنها بیش‌تر در انگلستان به وقوع می‌پیوندند، به دلیل دیدگاه‌های رئالیسم و روان‌شناختی شهرت دارند.

جورج الیوت در سال ۱۸۶۴ «آموس بورتون»، اولین قسمت از داستان‌های «صحنه‌های زندگی روحانی»، را در مجلهٔ «بلک‌وود» منتشر کرد. اولین رمان کاملش در سال ۱۸۵۹ به‌نام «آدام بید» به‌چاپ رسیده بود، که استقبال فراوان و البته کنجکاوی مردم را برانگیخت.

بعد از موفقیت رمان «آدام بید» تا ۱۵ سال بعد از آن به نوشتن رمان‌های محبوب ادامه داد. در همان سال رمان «آسیاب رودخانه فلاس» را نوشت و آن را به همسرش «جورج هنری لیوس» تقدیم کرد. اولین اثر ادبی مهم او در سن ۴۳ سالگی (۱۸۶۲) منتشر شد، که ترجمه «زندگی مسیح»، اثر «دیوید استرائوس» بود. آخرین رمان جورج الیوت هم در سال ۱۸۷۳ به‌نام «دانیل دروندا» منتشر شد. این نویسنده روز ۲۲ دسامبر ۱۸۸۰ بعد از دو سال درگیری با بیماری کلیوی در سن ۶۱ سالگی درگذشت.

معروف‌ترین رمان الیوت «میدل‌مارچ» (۱۸۷۱–۱۸۷۲) است که نقطه عطفی در تاریخ رمان محسوب می‌شود. بعد از جین آستین هیچ نویسنده‌ای به اندازه الیوت در آثارش صریحاً به بیان مشکلات اجتماعی و انتقادهای سیاسی نپرداخت. رمان‌های «افسانه جوبال» و «فلیکس هالت افراطی» منحصراً آثار سیاسی او هستند. الیوت اگرچه به‌دلیل حجم فروش کتاب‌هایش چندان موفق نبود، اما هنوز هم از لحاظ سبک نوشتاری از احترام ادبیات‌دوستان برخوردار است. او هفت رمان و ۱۱ کتاب شعر از خود به‌جا گذاشته‌است.

کتاب مقدمه کیمبریج بر جورج الیوت تلاشی نوآورانه برای آشنا کردن دانشجویان و محققان ادبیات با بافت مذهبی، سیاسی، علمی و فرهنگی آثار الیوت است و آنچه را برای فهم رمان‌ها، داستان‌ها، اشعار و مقالات انتقادی او لازم است در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. این اثر تألیف نانسی هنری، دانشیار زبان انگلیسی دانشگاه ایالتی نیویورک در بینگهمتون است. او در کنار آثار دیگرش نویسنده کتاب «جورج الیوت و امپراتوری بریتانیا» نیز است.

برگردان کتاب به زبان فارسی به قلم رحمت‌الله قائمی است و انتشارات علمی و فرهنگی در سال ۱۴۰۰ آن را در ۲۱۷ صفحه با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۴۰ هزار تومان روانه بازار چاپ و نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...