مجموعه‌ای از ۲۵ عنوان کتاب از نویسندگان زن که تاکنون با نام‌های مستعار مردانه منتشر می‌شده برای نخستین‌بار با نام اصلی نویسنده رونمایی می‌شود.

بازگشت نام نویسندگان زن به کتابهایشان baileys women's prize for fiction

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایسنا، جوایز ادبیات داستانی زنان بیلیز [baileys women's prize for fiction] به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد فعالیت خود پروژه‌ای را با عنوان "نام او را بازگردان" تعریف کرده که بر اساس آن ۲۵ اثر از نویسندگان معروف زن که تا امروز با نام مستعار نویسندگان مرد منتشر می‌شده است برای نخستین‌بار با نام اصلی پدیدآورنده منتشر خواهد شد.

از مهم‌ترین این آثار رمان «میدل مارچ» نوشته «ماری آن اوانز» است که از حدود ۱۵۰ سال پیش به عنوان اثری از «جورج الیوت» منتشر می‌شده است. این کتاب در اوایل قرن نوزدهم میلادی و برای آن که جدی گرفته شود به جای نام «ماری آن» از نام مستعار و مردانه «جورج الیوت» استفاده کرد و اولین‌بار در سال ۱۸۷۱-۱۸۷۲ در هشت بخش منتشر شد.

ماری آن اوانز معتقد بود استفاده از نام مستعار موجب شده او از تمام امتیازهای معمول برای یک نویسنده برخوردار شود و همسرش «جورج لوئیس» نیز می‌گفت انتشار کتاب از نویسنده ناشناس و یا نام مستعار موجب می‌شود که این اثر فارغ از تعصب‌ها نسبت به نویسندگان زن مورد نقد و قضاوت قرار گیرد.

رمان «میدل مارچ» که در یک نظرسنجی به عنوان برترین رمان بریتانیایی تمام دوره‌ها معرفی شده است سرانجام با نام اصلی نویسنده یعنی «مری آن اوانز» و به عنوان بخشی از پروژه "نام او را برگردان" از سوی جوایز ادبیات داستانی زنان بیلیز منتشر می‌شود.

در این پروژه که در مجموع شامل انتشار ۲۵ اثر با نام اصلی نویسندگان است آثاری از «ویولت پاژت» (با نام مستعار ورنوم لی) و «آرور دوپین» (با نام مستعار جورج سند) نیز حضور دارد. جورج سند نویسنده آرژانتینی بود که در قرن ۱۹ میلادی می‌نوشت و علاوه بر استفاده از نام مستعار مردانه برای انتشار آثارش همواره لباس مردانه می‌پوشید و در مکان‌های عمومی سیگار می‌کشید.

آثاری از «مری برایت» با نام مستعار «جورج اگرتون»، «فرانسیس رولین» با نام مستعار «فرانک اِی رولین»، فاطمه فراهانی نویسنده ایرانی با نام مستعار شاهین فراهانی، و «آن پتری» با نام مستعار «آرنولد پتری» نیز در این مجموعه حضور دارند که قرار است به صورت الکترونیکی منتشر شود و جوایز ادبی بیلیز ابراز امیدواری کرده از این طریق بتواند به دیده شدن نام اصلی این نویسندگان و دریافت اعتباری که سزاوار آن هستند کمک کند.

تیم تحقیقاتی جایزه ادبی بیلیز موفق به شناسایی بیش از سه‌هزار نویسنده زن شده است که با نام مستعار مردانه اقدام به انتشار آثارشان می‌کرده‌اند.

جایزه ادبیات داستانی زنان بیلیز اولین‌بار در سال ۱۹۹۲ و یک سال پس از نامزد نشدن هیچ نویسنده زنی در جایزه بوکر، راه‌اندازی شد و به بهترین نویسنده زن (با هر ملیتی) در حوزه ادبیات داستانی که اثر خود را به زبان انگلیسی در بازار کتاب بریتانیا نشر بدهد اعطا می‌شود. هدف از این جایزه که یکی از معتبرترین جوایز ادبی جهان به شمار می‌رود مشارکت هرچه بیشتر زنان در امر نویسندگی است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...