سرگردانی آدمی ابدی نیست | الف


یاستین گوردر [Jostein Gaarder] نویسنده‌ی نروژی متولد 1952، بیش از هر چیز با کتاب «دنیای سوفی» شناخته شده است. رمانی که تاریخ فلسفه را به زبانی ساده و عامه‌فهم به مخاطبان جوان و بزرگسال معرفی می‌کند و تاکنون به 59 زبان ترجمه شده است. در این کتاب دختری پانزده ساله به نام سوفی با نامه‌ها و نوارهای ویدئویی از سوی شخصی به نام آلبرتو، با پرسش‌هایی فلسفی از قبیل «جهان چگونه پدید آمده؟» مواجه می‌شود.

یوستین گوردر درست به اندازه دقیقا مناسب Akkurat passe - Jostein Gaarder

مکاتبات و متعاقب آن مراودات سوفی و آلبرتو، منجر به مرور تاریخ فلسفه از آغاز تا زمان حاضر می‌شود و قصه‌هایی جذاب را پیش روی خواننده قرار می‌دهد. این نویسنده‌ی تجربه‌گرا از پیشینه‌ی مطالعاتی و شهودی‌اش در حوزه‌ی فلسفه، الهیات و روان‌شناسی برای نوشتن آثار داستانی‌اش بهره جسته و در اغلب رمان‌های او می‌توان این مسائل را به وضوح دنبال کرد. به‌علاوه، او می‌کوشد رویکردی فراداستانی در آثارش داشته باشد و در دل هر قصه‌ای قصه‌ی دیگری بگنجاند و هزارتویی از روایت بسازد. در رمان «دقیقاً مناسب: روایتی کوتاه تقریبا درباره همه چیز» [Akkurat passe : en liten fortelling om nesten alt] نیز این ویژگی‌های سبکیِ نویسنده به شکل بارزی قابل مشاهده است. رمانی که طبق روال اکثر آثارش برای گروه سنی جوان و بزرگسال نوشته شده است.

شخصیت اصلی رمان مردی به نام آلبرت است که ورودش به کلبه‌ای سرد و دورافتاده، منجر به بازگشت‌اش به گذشته و مرور خاطراتی می‌شود که او را به نقطه‌ی امروزی رسانده است. کلبه و فضای زمستانی بیرون آن، یادآور روزهای جوانی او و زمانی است که روابطی را شکل داده که باعث شده مسیر زندگی‌اش به‌کلی عوض شود. او با ایرین، همسر آینده‌اش، در دانشگاه آشنا شده و به دریاچه‌ی کوهستانی و کلبه‌ای افسانه‌ای سفر کرده که سبک زندگی هردوی آن‌ها را دگرگون ساخته است. آلبرت خود در حال نوشتن همه‌ی وقایعی است که طی سال‌ها بر او و خانواده‌اش گذشته است. گه‌گاهی از یادداشت‌ها و نامه‌های دیگران، مثلاً همسرش ایرین نیز برای تکمیل روایت‌اش بهره می‌گیرد.

آن‌چه شخصیت آلبرت را برای مخاطب منحصربه‌فرد می‌سازد، پیشینه‌ای است که او در فلسفه دارد و همین مسأله یکی از خطوط روایی اصلی داستان را می‌سازد. آلبرت در رشته‌ی فلسفه تحصیل کرده و به فراخور آن‌چه در این زمینه دیده و آموخته با پرسش‌های اساسی زندگی و مسائل هستی‌شناسی سروکار دارد. ایرین که به نوعی زمینه‌ی مشترک تحصیلی و مطالعاتی با او دارد نیز به تقویت فضای پرسش‌گرانه در زندگی او دامن می‌زند. آن‌ها از همان بدو آشنایی با این مسائل مواجه‌اند و درباره‌‌شان با هم بحث‌های جدی می‌کنند.

اما مسأله‌ی آلبرت تنها به پرسش‌های پایه‌ی هستی‌شناسانه محدود نمی‌شود و او دغدغه‌ها و تناقضات بسیاری در سر می‌پرورد که بر جذابیت داستان‌اش می‌افزاید. آشنایی با ایرین نقطه‌ی عطف زندگی سرشار از پرسش و به‌بحران‌رسیده‌ی آلبرت است. او دقیقاً در این نقطه‌ است که تمام پیش‌فرض‌های تثبیت‌شده‌ی زندگی‌اش را زیر سؤال می‌برد و بسیاری از مسائلی را که به نظرش حل‌شده می‌آمده، درخور بازنگری‌های اساسی و قاطع می‌یابد. گویی همه‌ی آن‌چه جای پای او را در زندگی سفت و محکم نگه داشته بودند، دچار تزلزل و بی‌ثباتی می‌شوند و او در توفانی گریزناپذیر گیر می‌افتد.

گوردر از وقایعی بسیار ساده، مسائلی پیچیده و تأمل‌برانگیز می‌سازد و مخاطب خود را از خلال ماجراهای پر اوج و فرود به چالش‌هایی فلسفی و روانشناختی وارد می‌کند. قهرمان داستان او با این‌که صبغه‌ای پرشرح و طولانی در عرصه‌ی فلسفه دارد، نیازی نمی‌بیند با کنایات فلسفی مسائل خود را بیان کند. او اغلب زبانی روان و ساده‌گو در روایت‌اش دارد و اتفاقاتی که برایش می‌افتند خیلی شبیه همان‌ چیزهایی هستند که انسان‌ها معمولاً با آن‌‌ها دست به گریبان‌اند. اما انسان‌ها همواره از کنار مسائلی که آلبرت بر آن‌ها دقت می‌کند، شتابزده و بی‌توجه می‌گذرند. غالب پرسش‌های مرتبط با چرایی و چگونگی پدیده‌ها بی‌پاسخ می‌مانند یا دست‌کم به شکلی دقیق و مناسب به آن‌ها پرداخته نمی‌شود. گوردر دقیقاً از همین‌جاست که داستان‌هایش را شکل می‌دهد و نقاطی بحرانی و لاینحل برای شخصیت‌هایش می‌سازد.

انتخاب راوی صادق و صریح در قالب اول شخص نیز به همذات‌پنداری و همراهی مخاطب کمک فراوانی می‌کند. آلبرت از همان آغاز داستان به افشای تمامی احساسات و تضادهای ذهنی‌اش می‌پردازد و می‌کوشد هیچ نقطه‌ی تاریک و ناگفته‌ای از گذشته و از افکار و عواطف مختلفی که تجربه کرده باقی نگذارد. او با وسواسی قابل‌توجه به شرح تمام جزئیاتی می‌پردازد که در روابطش با آدم‌ها از سر گذرانده و مکان و زمان و ویژگی‌های ظاهری افراد را به دقت برای مخاطب‌اش تشریح می‌کند. همین موضوع است که سبب می‌شود فضاهایی که او ترسیم کرده برای مخاطب بسیار ملموس و باورپذیر باشد.

اما آن‌چه جان کلام را در این رمان می‌سازد، سردرگمی‌ها و مسائل لاینحلی است که هر انسانی یک عمر به دوش می‌کشد و در بزنگاهی خاص از زندگی‌اش با آن‌ها روبه‌رو می‌شود؛ مسئله‌هایی که راهی جز تلاش برای یافتنِ پاسخ و حل آن‌ها نمی‌یابد. برای قهرمان داستان، همان‌گونه که برای هر آدمی این اتفاق می‌افتد، سرگردانی و پیچیدگی زندگی نمی‌تواند تا ابد ادامه یابد. پرسش‌های بی‌جواب که مدام به سراغ‌اش می‌آیند به تدریج بزرگ‌تر و کُشنده‌تر می‌شوند و او را وارد فرآیند تنازع بقا می‌کنند. او یا باید بجنگد و پاسخ درخوری برای معماهای زندگی‌اش پیدا کند و یا باید تن به زندگی پرتشویش و آشوب و سردرگمی بدهد که به معنای نابودی اوست. گوردر در این رمان مخاطب را در این دوراهی قرار می‌دهد و به تفکر و بازنگری عمیق‌تری در مسائل اساسی زندگی وا می‌دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...