نهمین شماره از فصلنامه فرهنگی، هنری «رود» ویژه معرفی کتاب و ترویج کتابخوانی منتشر شد.

نهمین شماره از فصلنامه فرهنگی، هنری رود

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، بخش رودآور (معرفی بلند کتاب‌های خواندنی امروز) این مجله با این مطالب همراه است: «خنده در خانه تاریخ» درباره کتاب «تاریخ طنز در ادبیات فارسی» نوشته حسن جوادی، «اسناد فرهنگی آن‌سوی دیوار چین» درباره کتاب «بررسی نسخه‌های خطی اسلامی در چین» نوشته مظفر بختیار، «از میراث داستانی ادبیات عامه» درباره کتاب «شاهنامه هفت لشکر» نوشته محمد جعفری قنواتی، «از چشم همسایه: روایت مشروطه ایران بر اساس اسناد عثمانی» درباره کتاب «مشروطه ایران به روایت آرشیو عثمانی» نوشته حسن حضرتی، «ما ساده‌لوح نیستیم» درباره کتاب «بشر ساده‌لوح نیست» نوشته هوگو مرسیه، «سه روایت از فروپاشی» درباره کتاب «بندها» نوشته دومنیکو استارنونه با ترجمه امیرمهدی حقیقت، «سیمای کارگردانی که کارش وقار داشت» درباره کتاب «سینمای ناصر تقوایی» نوشته سعید عقیقی و رضا غیاث، «سنت‌های شفاهی ایرانی در مانویت» درباره کتاب «مانی و مانوییت» گردآوری و ترجمه حمیدرضا اردستانی رستمی، «بران خیشت را بر استخوان‌های مردگان» درباره کتاب «بر استخوان‌های مردگان» نوشته الگا توکارچوک –برنده نوبل ادبیات- با ترجمه کاوه میرعباسی.

«نقیضه یا نظریه‌ای بر مرگ ایوان ایلیچ» درباره کتاب «تدفین پارتی» نوشته لودمیلا اولیتسکایا، «سیمای مردی در میان جمع» درباره کتاب «از فرانکلین تا لاله‌زار: زندگی‌نامه همایون صنعتی‌زاده» نوشته سیروس علی‌نژاد، «رفت‌و آمد به زندگی‌های گوناگون» درباره کتاب «کتابخانه نیمه‌شب» نوشته مت هیگ، «دیوانگی هیچ دورانی چنین بدیهی نبود» درباره کتاب «آینه‌ای در دوردست» نوشته باربارا تاکمن، «قصیده‌ای از اندوه، به ارتفاع فراق» درباره «کتاب مادرم» نوشته آلبر کوئن، «کارگردانی تئاتر: از علاقه تا مهارت» درباره «مهارت کارگردان: کتابچه راهنمای تئاتر» نوشته کیتی میچل. «جنگ‌نامه رستم و زنون» درباره کتابی با همین عنوان نوشته آرش اکبری مفاخر، «فرقه‌ها در میان ما» درباره کتابی با همین عنوان نوشته مارگارت تالرسینگر، «گوش دادن به صدای درون خود» درباره کتاب «نه فرشته نه قدیس» نوشته ایوان کلیما.

«بزرگترین دروغ در تاریخ بشریت» درباره کتاب «سوداگران فاجعه: درباره سوءاستفاده از رنج‌های یهودیان» نوشته نورمن فینکلستاین، «سفر به کرانه‌های جیحون» درباره کتابی با همین عنوان نوشته رابرت بایرون، «شاید این جهان، جهنم سیاره دیگریست» درباره کتاب «دنیای قشنگ نو» نوشته آلدوس هاکسلی، «قضیه حقوقی تاجر ونیزی» درباره کتاب «بازرگان وندیکی» با ترجمه ویلیام شکسپیر و «ادبیات مشروطه و مسئله رمان» درباره جلد نهم کتاب «ادبیات عصر مشروطیت» نوشته مسعود کوهستانی‌نژاد مطالب بخش رودسنگ (معرفی بلند کتاب‌های ماندنی دیروز) هستند.

در بخش رودخوان(رودخوان اند عوالم کتاب خواندن است و آیین و آداب آن) هم به کارکرد متون نمایشی با عنوان «در ضرورت و لذت نمایشنامه‌خوانی» پرداخته شده است.

رودساز (سخن سردبیر)، رودک(معرفی کوتاه کتاب‌های جدید)، و رودنامه (فهرست کتاب‌های معرفی شده، نویسندگان، مترجمان و ناشران) بخش‌های مختلف دیگر هستند.

فصلنامه فرهنگی و هنری «رود» نشریه ویژه معرفی کتاب و ترویج کتاب‌خوانی با صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی مهری بهفر در ۱۴۸ صفحه و با قیمت ۶۵ هزارتومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...