بیست‌ و پنجمین شمارۀ نشریۀ ادبی «چامه» ویژۀ هرمز علی‌پور (شاعر پیشکسوت) منتشر شد.

بیست‌ و پنجمین شمارۀ نشریۀ ادبی «چامه»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، هرمز علی‌پور، از بنیانگذاران شعر ناب در دهۀ پنجاه شمسی ست.

در این شماره از «چامه» شاعران، نویسندگان و منتقدان دربارۀ شخصیت ادبی هرمز علی‌پور سخن گفته‌اند؛ محمد آشور، داود جمالی، بهاالدین مرشدی، محسن بوالحسنی، حبیب پیام، ودود جوانی، سریا داودی حموله، آزاده کاظمی، احسان گرایلی، علیرضا شکرریز و کورش فلاحتی از آن جمله‌اند.

صادق رحمانی، مدیر و سردبیر این دوماهنامۀ ادبی در سخن آغاز نوشته است: «کمی بیش از پنجاه سال پیش، پنج شاعر جوان که بزرگترین‌شان ۲۳ ساله بود، حول محور زبان و نگاهی شاعرانه به اسلوب پسانیمائی جریانی خاص را رقم زدند که دریچه‌های تازه‌ای را به افق‌ شعر مدرن گشود. البته حرکت‌های تازۀ پسانیمایی از آغاز دهۀ پنجاه رواج یافته بود. حول محور زبان و نگاهی شاعرانه به اسلوب پسا نیمائی جریانی خاص را رقم زدند که دریچه‌های تازه‌ای را به افق‌ شعر مدرّن تجربه گشود».

در بخش داستان که سرپرستی آن به عهدۀ محمدجواد جزینی است، هشت داستان کوتاه ایرانی به چاپ رسیده است: مائده رمضان‌خانی (چرخ فلک)، افسر مسعودیان (مردی که دوبار مرد)، سمیه کاتبی (تپه‌های کهن‌دژ)، مجیر مهرعلیزاده (دگردیسی)، لاله بهاری (روسری)، نازلی ساروی(توت‌های سرخ)، حدیث سلحشور(ولد) ، راحله بهادر و پامِلا پینتر با چهار داستان کوتاه.

در بخش شعر زمان که ضیاءالدین خالقی عهده دار سرپرستی آن است: پوران کاوه، مظاهر شهامت، علی جهانگیری، اکبر قناعت‌زاده، رضا یاوری، حسن خدابنده، علی مشکات، حامد معراجی، عبدالرحیم سعیدی راد، شهین راکی، گالیا توانگر، سهیلا سندیانی، حسین نوروزی‌پور، شادیه غفاری، صفیه پاپی، زهرا صیاد مصلح(فرزانه)، صدیقه قوامی، پانته‌آ گلپر، سهراب سالک تازه‌ترین شعرهای خود را منتشر کرده‌اند.

در بخش شعر و ترجمه که با نظارت موسی بیدج اداره می‌شود، مصاحبه‌ای اختصاصی با موسی حوامده شاعر فلسطینی انجام شده است. سامره عباسی گفت‌وگویی با دنیا میخائیل را ترجمه کرده است و محمدالامین ‌الکرخی چند شعر تازه را از عیسی مخلوف؛ شاعر لبنانی به فارسی برگردانده است.

نقدی از ضیاءالدین خالقی بر کتاب رحمت حقی‌پور، خوانش شعری از لیلا فراهانی، نوشتۀ مهدی شکری و بررسی مجموعه شعرهای محمدعلی حسنلو از میترا سرانی اصل از دیگر مطالب این دوماهنامۀ ادبی است.
شماره بعدی دوماهنامۀ ادبی چامه به بهاء الدین خرمشاهی اختصاص دارد و دبیری این ویژه‌نامه را رضا اسماعیلی، بر عهده خواهد داشت.

این شماره از مجلۀ «چامه» در ۱۸۲ صفحه منتشر شده است. علاقه‌مندان به ادبیات و کتاب‌خوانی می‌توانند بیست و پنجمین شماره نشریه ادبی «چامه» را علاوه بر دکه‌های مطبوعات از فروشگاه مجازی «فیدیبو»، «طاقچه» و «جار» تهیه کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...