گونتر گراس، نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل ادبیات، 2روز پیش در روزنامه آلمانی «Süddeutsche Zeitung» شعری منتشر کرده و در آن با اشاره به بمب‌های هسته‌‌ای اعلام‌نشده تل‌آویو، آنها را تهدیدی برای صلح جهانی دانسته است.

به گزارش همشهری نیویورک تایمز، گراس در شعر خود با عنوان «آنچه باید گفته شود» از سیاست‌های جنگ‌طلبانه رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرده و خود را به‌خاطر سکوت در برابر خطرات این سیاست مورد سرزنش قرار داده است.

این اظهارنظر، واکنش‌های گسترده‌ای را به‌دنبال داشته است و گفته‌های گراس توجه گروه‌های یهودی و مفسران بسیاری را در آلمان به‌خود جلب کرد. گراس 84ساله با انتقاد از خود شروع می‌کند و می‌نویسد: «چرا مدت‌ها سکوت کردم و از کشوری نام نبردم که سال‌هاست توان اتمی خود را در خفا گسترش می‌دهد و در برابر هیچ مرجعی حاضر به پاسخگویی نیست؟» او با نگارش این بند که شاید با آخرین قطرات جوهرم می‌نویسم، چنین ادامه می‌دهد: «چرا نام بردن از سرزمین دیگری را بر خود ممنوع می‌کنم که در آن سال‌هاست - حتی اگر مخفی نگه داشته شده باشد- یک توان هسته‌‌ای در حال رشد اما کنترل‌نشده هست که برای هیچ آزمایشی در دسترس نیست؟»

اما آنچه بیش از همه نوشته این نویسنده و شاعر سرشناس‌ آلمانی را با انتقاد روبه‌رو کرده، این است که او با اشاراتی طنز به اینکه آلمان قرار است یک زیردریایی جدید به اسرائیل بدهد، نوشته است که این زیردریایی «باید همه کلاهک‌های نابودکننده را به جایی هدایت کند که وجود یک بمب اتمی در آن ثابت نشده است.» برنده نوبل ادبی سال ۱۹۹۹ می‌گوید که اکنون قصد دارد دهان باز کند، زیرا شاید فردا دیر باشد.

گونتر گراس سپس به صراحت از رژیم صهیونیستی نام می‌برد و با انتقاد از «حمله پیشگیرانه» می‌گوید که اسرائیل به‌عنوان یک قدرت اتمی، صلح جهانی را که خود متزلزل است، به خطر انداخته است. گراس از این «حق ناروا» انتقاد می‌کند که «ملتی (ایرانی‌ها) قرار است بمباران شوند، تنها با این حدس و گمان که رهبران آن به‌دنبال ساختن بمب اتمی هستند.» او این را «همدستی در جنایتی می‌داند که غیرقابل بخشش است.» گراس ادامه این سیاست را «ریاکاری غرب» می‌داند و امیدوار است، عده بیشتری به وجدان خود گوش کنند و سکوت را بشکنند. او در شعر خود همچنین به این نکته اشاره کرده که هرگونه انتقادی از اسرائیل به‌عنوان ضدسامی‌گری تلقی می‌شود که در آلمان برای آن مجازات قانونی تعیین شده است.

شعر گونتر گراس با انتقادهای بسیار متفاوت و گاه تندی در مجامع رسمی کشور آلمان نیز مواجه شده است. امانوئل ناهشون، سفیر رژیم صهیونیستی در برلین، شعر گراس را «تحریکات ضدیهودی که قدمت یک قرن دارند» نامیده و گفته است: «این سنت اروپاست که یهودیان را به جنایت متهم کنند.» او با ادعای اینکه اسرائیل می‌خواهد با همسایگان خود در منطقه در صلح زندگی کند، عنوان کرده که اسرائیل چنین نقشی را که گونتر گراس براساس رفتار گذشته مردم آلمان آن را ترسیم می‌کند، برعهده نمی‌گیرد. دیتر گراومن، مدیر مرکز یهودیان آلمان، نیز در واکنشی به شعر گونتر گراس گفته، «شوکه» شده است. او شعر گراس را «جزوه نفرت» نامیده و گفته است: «یک نویسنده برجسته به‌هیچ‌وجه یک کارشناس برجسته سیاسی نیست.» دیدر برگر، مدیر کمیته یهودیان آمریکا، هم در این‌باره اینطور اظهارنظر کرده است: «وقتی گراس سیاست‌های امنیتی ضروری اسرائیل را تبهکاری قلمداد می‌کند و دلایل اصلی تنش منطقه را مورد حمایت قرار می‌دهد، به روابط دوستانه آلمان و اسرائیل صدمه شدیدی وارد می‌کند.»

جنجال انتشار شعر تازه گونتر گراس به پارلمان آلمان نیز کشیده شده است. روپرشت پولنتز، رئیس کمیته امور خارجی حزب دمکرات مسیحی آلمان، گفته از این شعر گراس خوشش نیامده است. او گناهکار دانستن اسرائیل را مورد انتقاد قرار داده و مدعی شده است: کشوری که نگرانی ما را برمی‌انگیزد، ایران است و در این مورد شعر گراس به انحراف رفته است.

آندرئا نالس، از مسئولان حزب سوسیال دمکرات آلمان، شعر گراس را «تحریک‌کننده و نامناسب» توصیف کرده است. اما چپ‌های آلمان از آخرین اثر گونتر گراس پشتیبانی کرده‌اند. ولفگانگ گرکه، عضو رهبری حزب چپ‌های آلمان، گفته، گراس جرأت این را داشت که از موضوعی که درباره آن سکوت می‌شود، سخن بگوید. این در حالی است که «استفن زایبرت»، سخنگوی دولت آلمان از اظهارنظر خودداری کرده و گفته است: «در آلمان آزادی هنر وجود دارد. این آزادی نیز وجود دارد که دولت در مورد همه مسائل اظهارنظر نکند.»

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...