چگونه درباره اتفاقات ساده شعر بگوییم؟ | خراسان


«باید خوشحال باشم که شورانگیز هنوز هست/ و می‌توانم او را در نقشه‌های قالی ببینم / و هنوز هستند کسانی که / وقتی باران می‌خواهد ببارد / به آسمان و ساعتشان نگاه می‌کنند...» آندره ژید در کتاب «مائده‌های زمینی» می‌گوید: «بگذار عظمت در نگاه تو باشد، نه در کوهی که به آن می‌نگری» و همین یک جمله دنیایی معنی در پی دارد. به نظر می‌رسد هنرمند امروز هم بیش از هر زمان دیگری دریافته که نگرش هنری باید بیشتر در زاویه دید او باشد تا در سوژه‌هایی که با آن‌ها درگیر است. این را هم درک کرده که برای خلق آثار هنری، ظرافت و شاعرانگی چیزی نیست که بیرون از نگاه او باشد.

پلک زدن سعید پوریوسف

هر اتفاق، یک شعر
شاعر امروز می‌داند که حتماً قرار نیست شعر از دل اتفاق‌های بزرگ بیرون بیاید:
«برگی جدا می‌شود از درخت / یک آن / اکتبر به نوامبر بدل می‌شود / و برگ روی زمین می‌نشیند / هر اتفاق برای رخ دادن / چشم‌به‌راه یک شاعر است» سعید پوریوسف در کتاب «پلک زدن» این موضوع را به‌خوبی درک کرده و تا دلتان بخواهد این مجموعه پر است از شعرهایی که از دل روزمرگی‌های ساده زندگی بیرون می‌آیند. این شاعر جوان خراسانی از اتفاق‌های معمولی و گاه حتی کسالت‌بار هم شعری قابل‌تأمل می‌آفریند. او منتظر الهامات و نیروهای ماورایی برای شعرگفتن نمی‌ماند:

«از صبح کلماتم را آماده می‌کنم / و می‌مانم تا مشتری‌ها سر برسند / کالسکه‌ای را جای فتق بند بفروشم / مردی باشم که از کار نمی‌گریزد / مردی که دیگر عقابی طولانی با بال‌های باز / در آسمان شهر نمی‌بیند» البته نباید از این موضوع غافل شد که در شعر، «الهام» هم کارکرد خودش را دارد؛ الهام در شعر به قول امروزی‌ها گاهی وقت‌ها شاعران را درزمانی دقیق و به‌جا گیر می‌اندازد. سعید پوریوسف هم از این قاعده مستثنا نیست: «نه چرخ و نه آتش/ اگر همه‌چیز دست من بود / اول درخت را کشف می‌کردم / اما نه درخت بید / که زیبایی‌اش در چشم بریزد / نه درخت توت / که میوه‌اش شیرین است و سایه‌اش بلند / منظورم درختی‎ست که شاخه‌هایش را کنار بزنم / به درخت دیگری برسم / شاخه‌هایش را کنار بزنم / به درخت دیگری برسم/ شاخه‌هایش را ...»

مهندسی شعر به زبان ساده
از الهام‌های گاه‌وبیگاه که بگذریم، در دنیای امروز کمتر نویسنده‌ای به شکل حرفه‌ای به شغل شریف شاعری مشغول است؛ یعنی مثلاً همزمان بااین که مهندس عمران است شعرش را هم از دل همان پروژه‌های ساختمانی‌اش بیرون بکشد و آن چیزی را روایت کند که زندگی می‌کند. یکی از ویژگی‌های سعید پوریوسف این است که بی‌پروا بدون این‎که نگران بیرون زدن کلمه از متن شعرش باشد، خودش را روایت می‌کند:

«می‌خواهم چیزی بنویسم/ و نگران این نباشم که از متن بیرون بزند / بیاید و کاری کند / از جرثقیل و یک قرقره استفاده می‌کنم / از درخت و پرنده / تا اگر در فضای بازنشسته آید / زندگی را تحسین کنید...» او حتی از نشستن در خودروی شخصی‌اش شعر می‌آفریند: «آفتاب، روی داشبورد / طلسمی که چشم‌هایم را قفل کرده بود / ترمز زدم جلوی دکه / دستم نمی‌رود / دستم به دستگیره نمی‌رود...» پوریوسف نگاه ساده اما عمیقی به همه‌چیز دارد و همین نقطه قوت مجموعه شعر اوست.

شاعر در مجموعه «پلک زدن» خودش را چیزی فرا یا فروتر از مخاطب یا بهتر بگویم جدای از مخاطب نمی‌بیند و همین به برقراری ارتباط هرچه بیشتر او با شنونده کمک کرده است: «اصلاً نمی‌دانم/ فکر آمدن / و زندگی در شهر / از کجا در سرم افتاد / واقعاً درست است/ که در یک رستوران هشت‌ضلعی/ ندانی کجا بنشینی/ از هر پنجره کوچک بترسی/ وقتی ساختمان‌های کله‌خر را نشانت می‌دهد»

«پلک زدن» اولین مجموعه سعید پوریوسف است که در سال ۹۸ توسط انتشارات «آرادمان» منتشر و برگزیده جایزه شعر خبرنگاران شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...