زیبایی رهایی‌بخش | اعتماد


سال‌ها پیش در کنگره سال جهانی بزرگداشت مولانا که به مناسبت هشتصدمین سال تولد ایشان در تهران برگزار شد در بروشور کنفرانس که برنامه سخنرانی‌ پانل‌ها درج شده بود یکی از اساتید بنام و کهنه‌کار آن زمان ادبیات فارسی، عنوان «سخنی در باب مولانا» یا چیزی شبیه به این را برای سخنرانی خود برگزیده بود. با توجه به عناوین پژوهشی و دقیقی که بسیاری از سخنرانی‌ها و مقالات پذیرفته‌شده درکنگره داشت، انتخاب این عنوان نشان می‌داد که ظاهرا استاد بزرگوار فرصت نکرده‌اند تا زمان بسته شدن برنامه کنگره موضوع مشخصی برای سخنرانی خود برگزینند، یا اصولا چنین قصدی ندارند و به دنبال ارایه یک سخنرانی علمی و پژوهشی به معنای معمول نیستند.کنجکاوی ما در آن زمان برای درک این معنا و استماع سخنان ایشان-که اگرچه جذاب و شیرین بود- اما بیشتر حاوی تاملات و احساسات شخصی ایشان نسبت به مولانا بود و ماهیت پژوهشی یا لااقل موضوع - محوری نداشت.

سیاست و زیبایی‌شناسی»  [Politics and aesthetics]  با ژاک رانسیر [Jacques Rancière]

مطالعه کتاب «سیاست و زیبایی‌شناسی»  [Politics and aesthetics] که حاصل گفت‌وگوی پیتر انگلمان [Peter Engelmann] با ژاک رانسیر [Jacques Rancière] و ترجمه اشکان صالحی است برای من که به اقتضای یک فعالیت علمی به دنبال اثری با رویکرد بین‌رشته‌ای در حوزه زیبایی‌شناسی بودم و عنوان این کتاب را در راستای هدف خود مفید می‌دانستم تقریبا تداعی‌گر همان سخنرانی بود و شاید عنوان «سخنی در باب سیاست» یا «سخنی در باب کمونیسم» برای آن مناسب‌تر می‌نمود.

پیتر انگلمان که یک سوی این گفت‌وگو است متولد ۱۹۴۷ در برلین شرقی و فارغ التحصیل دکترای فلسفه در سال 1979 است و علاوه بر تدریس فلسفه در دانشگاه‌های آلمان، اتریش و امریکا بیشتر به عنوان موسس و مدیر انتشارات پاساژن و نویسنده و ویراستار علمی و دبیر آثار فلسفی و نیز مترجم و معرف آثار بسیاری از فلاسفه متاخر فرانسوی به جامعه آلمانی‌زبان شناخته می‌شود. ژاک رانسیر فیلسوف فرانسوی طرف دیگر این گفت‌وگو است که اتفاقا بخش اصلی محتوای کتاب به انعکاس آرای فلسفی و سیاسی او اختصاص یافته است. او متولد 1940 در الجزایر، استاد فلسفه در مدرسه دانش‌آموختگان اروپا و استاد بازنشسته فلسفه در دانشگاه پاریس است.

کتاب حاوی دوگفت‌وگو بین این دو و پس‌گفتاری از پیتر انگلمان است که با هدف «عرضه کمکی قابل فهم به درک اندیشه رانسیر» انجام شده است. مترجم کتاب نیز در مقدمه خود پس از معرفی مختصری از این دو به تشریح دو واژه پرکاربرد و در عین حال پرچالش این اثر یعنی «بازنمایی» و «زیبایی‌شناسی» پرداخته است. به زعم وی بازنمایی با کاربردی بیشتر در حوزه هنر و ادبیات دارای منطق یکسانی با نمایندگی در سیاست است و به یک معنا به کار رفته است. درگفت‌وگوی اول، رانسیر ضمن معرفی خود و سیر تکاملی و تکوینی مطالعاتش پیرامون مارکس متقدم و متاخر و آشنایی و همکاری‌اش با لوئیس آلتوسر تبیین انتقادی خود از دموکراسی را با تاکید بر مفهوم توانایی ارایه می‌دهد. سپس به ایده‌اش در حوزه زیبایی‌شناسی ورود می‌کند و با طرح مورد گتی نجار، استنباط‌های زیبایی‌شناسانه خود از حوزه سیاست را به ویژه در باب رهایی کارگران تشریح می‌کند. پایان بخش مصاحبه اول، بحث در مورد کمونیسم و کارکرد هنرمندان در این عرصه است. در ابتدای گفت‌وگوی دوم، انگلمان هدف از گفت‌وگوی اول را ارایه «طرحی کلی از سیر تحول رانسیر، روشن کردن چند مفهوم مهم در تفکر انتقادی او و دیدگاه جاری‌اش درباره سیاست و زیبایی‌شناسی» عنوان و این بخش را با بحث در باب امر حسی و «تقسیم‌بندی حسی» آغاز می‌کند.

ادامه این گفت‌وگو به طرح دیدگاه‌های رانسیر در باب سیاست به‌طور عام اختصاص می‌یابد و رانسیر اصل «پلیس» را که مربوط به تخصیص جایگاه‌ها مبتنی بر قابلیت‌هاست، مطرح می‌کند و تعریضی به دیدگاه افلاطون(انگاره سیاستمدار به عنوان شبان) وارد می‌کند و بر این اساس فعالیت سیاسی را مقاومت بی‌نام و نشان‌ها و بی‌سهم‌ها در مقابل نابرابری ناملموس تلقی می‌نماید. ادامه این بخش نیز به طرح سایر دیدگاه‌های رانسیر در باب سیاست، دموکراسی، حال و آینده کمونیسم، مورد چین، بهار عربی و مواردی از این دست اختصاص یافته است. در بخش پایانی نیز پیتر انگلمان در پس‌گفتاری که به نحوی هم جمع‌بندی مباحث کتاب است و هم معرفی بیشتری از رانسیر، آرا و افکار او و جایگاه او در اندیشه سیاسی معاصر، دلیل پرداختن به این آرا در این کتاب را تشریح می‌کند. او پسامدرنیسم و واسازی را دو مکتب فلسفی رهایی‌بخش در نیم قرن اخیر خوانده و وجه اشتراک این دو را نقد آنها بر مارکسیسم می‌داند و نقش رانسیر را در تبیین و تحلیل این رهیافت‌های رهایی‌بخش برجسته می‌انگارد که در کنار بدیو و نانسی با درجاتی مختلف تلاش می‌کنند با بازتعریف حوزه عمل سیاسی، امکانات جدیدی برای این سیاست رهایی‌بخش فراهم آورند.

به هر روی محتوای اثر غنی اما تا حدی دچار پراکنده‌گویی است و بیشتر برای نشر در یک فصلنامه تخصصی مناسب است تا یک کتاب و از انسجام و پیوستگی لازم به عنوان یک کتاب آن هم با موضوعی مشخص و لایه سومی برخوردار نیست. مترجم اثر نیز تلاش خود را برای ارایه یک متن پیراسته و خوشخوان انجام داده که در مواردی چند- احتمالا به دلیل تخصصی بودن و دشواری متن اصلی- متن از روانی لازم برخوردار نیست. فارغ از اینها این اثر را که چاپ اول آن در سال ۱۳۹۹ در ۱۰۱ صفحه و به همت نشر نی به بازار نشر عرضه شده با توجه به حجم و محتوایش برای دانشجویان و اساتید و علاقه‌مندان علم سیاست و فلسفه سیاسی معاصر مفید می‌دانم و پیشنهاد می‌کنم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...