تاریخ‌نامه هرات. قدیمی‌ترین تاریخ محلی برجای مانده هرات به فارسی از سیف بن محمد بن یعقوب هروی معروف به "سیفی هروی". سیفی هروی در 681 به دنیا آمد. در جوانی علوم و معارف اسلامی را فراگرفت و در ادب فارسی و عربی تبحر یافت. در پی آن به کمک استادش حکیم سعدالدین منجم غوری به دربار فخرالدین کرْت حاکم هرات راه یافت و قصاید و قطعات بسیاری در مدح او سرود. سیفی از غیاث الدین کرت جانشین فخرالدین فرمان یافت کتابی در تاریخ هرات از زمان چنگیز و خرابی شهر و به قتل رسیدن ساکنان آن در 618 تا عصر خویش بنویسد. تاریخ تألیف "تاریخ‌نامه هرات" دانسته نیست اما با توجه به آنکه سیفی هروی در چند جا از ممدوح خود غیاث‌الدین با عنوان حاجی یاد می‌کند، احتمالا تألیف کتاب در حدود 721 مقارن بازگشت غیاث‌الدین از سفر حج پایان یافته است.

با این فرض و نیز با توجه به آنکه سیفی این کتاب را در مدت دو سال و نیم فراهم آورده و به گزارش حوادث 721 خاتمه داده است، احتمالا در حدود 718 تألیف آن را آغاز کرده است. سیفی ــ چنانکه خود گفته "تاریخ‌نامه هرات" را مشتمل بر چهارصد فصل (ذکر) در تاریخ و شرح حال امرا و فرمانروایان و مأموران بلند پایه هرات تألیف کرده است. همچنین در انتهای کتاب تألیف دفتر دوم کتاب را وعده داده است؛ ولی با بررسی آثار مورخان بعدی که از تاریخ‌نامه هرات برای ارائه حوادث پیش از خود بهره برده‌اند از ادامه این اثر اطلاعی نمی‌یابیم. چنانکه "حافظ ابرو" مورخ قرن نهم در "تاریخ آل کرت" دو سوم اطلاعات خود را از "تاریخ‌نامه" هرات گرفته است ولی چون احوال این خاندان در تاریخ‌نامه هرات ناتمام مانده، اطلاعات خود را از منابع دیگر گرد آورده است. همچنین اسفزاری به هنگام تألیف "روضات الجنات" نشانی از وجود دفتر دوم تاریخ‌نامه هرات نیافته است.

آنچه اکنون از "تاریخ‌نامه هرات" در دست است مشتمل است بر 138 فصل . دو فصل نخست مقدمه‌ای است درباره بنیاد شهر هرات و احادیث نبوی در مدح آن شهر. سپس حوادث حمله چنگیز تا روی کار آمدن سلسله آل کرت آمده است. از فصل بیست و یکم تا پایان کتاب نیز شامل رویدادهای سیاسی خاندان کرت از آغاز فرمانروایی بر هرات در 643 تا شانزدهمین سال حکومت غیاث الدین کرت (721) با اشاراتی به اوضاع علمی و فرهنگی و اجتماعی این شهر است. سیفی هروی از کتاب خود با عنوان تاریخ‌نامه یا تاریخ شهر هرات یاد کرده است اما برخی مورخان سده نهم از جمله اسفزاری آن را "تاریخ ملوک کرت" نیز خوانده‌اند. اسفزاری در جای دیگری آن را "تاریخ آل کرت" نامیده است.

"تاریخ‌نامه هرات" به این سبب که درباره حوادث زمان مؤلف و مستند به اطلاعات شخصی یا گزارش راویان و شاهدان عینی است و نیز به جهت برخی تفاصیل منحصر به فرد، سند گران ‌بهایی از تاریخ هرات در سده هفتم و اوایل سده هشتم و دوران فرمانروایی آل کرت است. افزون بر این سیفی هروی درباره وقایع پیش از دوره خود از منابعی استفاده کرده که اکنون در دست نیستند. از جمله: از تاریخ‌نامه هرات (تاریخ هرات) تألیف ابونصر عبدالرحمان بن عبدالجبار فامی و مثنوی تاریخی کرت نامه خطیب فوشنجی به ربیعی که به سبک شاهنامه فردوسی و در شرح وقایع دوران فرمانروایی خاندان کرت در هرات تا 702 بوده است. سیفی هروی در قسمت ظهور مغولان و حمله آنان به هرات و کشتار در شهرهای خراسان اطلاعات خود را از منابعی همچون "تاریخ منهاج سراج"، "تاریخ جهان‌گشا"ی علاءالدین عطاملک جوینی و "تاریخ غازانی" رشیدالدین فضل الله گرد آورده است. از دیگر منابع وی نیز "تاریخ خراسان" و "اخلاق خانی" بوده است. احتمالا سیفی به اجازه غیاث‌الدین به اسناد و مدارک دولتی دسترسی داشته زیرا متن برخی از این اسناد را به طور کامل نقل کرده است.

سیفی در تاریخ‌نگاری وقایع را پیوسته و به تفصیل شرح داده و درخور گنجایش کتاب، علل حوادث را بیان کرده است. وی به گفته خودش به انگیزه حقیقت جویی به این مهم دست زده و ازین رو شخصیت‌های تاریخی و روایات مورخان را نقد و بررسی کرده است.

"تاریخ‌نامه هرات" از جنبه ادبی نیز شایان توجه است. نثر سیفی شیوا و روان است و گاه آمیخته با قصاید و قطعاتی از خود وی. او به مناسبت مقام، از آیات قرآن و احادیث و اشعار فارسی و عربی استشهاد کرده است. افزون بر این "تاریخ‌نامه هرات" به جهت اشتمال بر یاد کرد یا شرح حال برخی از شعرا و علما و اولیا درخور توجه است. تاریخ‌نامه هرات از منابع مورخانی همچون حافظ ابرو عبدالرزاق سمرقندی در "مطلع سعدین"، میرخواند در "روضة الصفا" و خواندمیر در "حبیب السیر" بوده است. این کتاب در 1322 ش از روی نسخه کتابخانه شاهنشاهی بوهار کلکته به کوشش محمدزبیر صدیقی در کلکته به چاپ رسیده است.

سیفی هروی کتاب‌های دیگری مقدم بر "تاریخ‌نامه هرات" نوشته است که اکنون در دست نیستند. از جمله "مثنوی سام‌نامه" که سیفی آن را در بیش از بیست هزار بیت و به سبک شاهنامه فردوسی در شرح دلاوری‌های جمال الدین محمدسام سردار فخرالدین کرت سرود. محمدسام با دانشمند بهادر و پسرش بوجای که هرات را محاصره کرده بودند مبارزه کرد. پس از آنکه بوجای در 706 هرات را فتح کرد؛ سیفی را تأدیب و توبیخ و به مرگ محکوم کرد اما بعدا او را عفو نمود. کتاب دیگر سیفی مجموعه غیاثی است در علم اخلاق، که آن را به نام غیاث‌الدین کرت موشح ساخته است.

علیرضا علاءالدینی. دانشنامه جهان اسلام

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...