کتاب «مردم‌‏شناسی ارتباطی اسطوره در سینمای ایران: تحلیل دوره‌‏های انقلاب، جنگ و بازسازی» نوشته علی اسکندری توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

مردم‌‏شناسی ارتباطی اسطوره در سینمای ایران: تحلیل دوره‌‏های انقلاب، جنگ و بازسازی»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، با ظهور سینما، این‌وسیله محمل مناسبی برای بازنمایی دنیای اسطوره‌‏ها شد؛ فیلم‏‌های سینمایی همان‌نقشی را در سنت اسطوره‌‏پردازی ایفا ‏کردند که اسطوره‌‏ها در دوران قدیم ایفاگر آن بودند و توانستند به توده‏‌های مردم راه پیدا کنند؛ گرچه ساختارهای روایتی توانستند به یک‌محتوا قالبی خوش بخشند و تأثیر محتوا را دوچندان کنند. بنابراین می‌‏توان گفت هنر داستان‏‌پردازی و روایت‌گری این‌قابلیت را دارد که جلوه روایت را افزایش دهد، روایت را جلوه بیشتری ببخشد و تأثیر پیام را چندین برابر کند. بنابراین استفاده از ساختار روایتی جذاب در کنار محتوای مناسب، درصورت تناسب با ویژگی‌‏های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر دوره، به‌‏شکل کاملی تأثیرگذار است. کتاب «مردم‌‏شناسی ارتباطی اسطوره در سینمای ایران: تحلیل دوره‌‏های انقلاب، جنگ و بازسازی» نیز در راستای همین رویکرد و با استفاده از روش مردم‏‌شناسی ارتباطی به تحلیل تاریخی و جامعه‌‏شناسی سینمای سه دوره مذکور پرداخته و درنهایت، اسطوره قهرمان را در آثار این دوران از لحاظ ویژگی‏‌های شخصیتی مطالعه و مراحل سیر قهرمان را با استفاده از روش تحلیل روایت، تحلیل کرده است.

نویسنده کتاب پیش‌رو می‌گوید اسطوره‌ها، قصه‏‌ها، روایت‌‏ها و هرآنچه قابلیت به‏‌تصویرکشیدن رؤیاهای انسان را دارد، محل حضور قهرمانان خواهند بود؛ اما در دوره مدرن و به‌‏ویژه قرن بیستم، ابزار قصه‌گویی تازه‌‏ای در اختیار انسان‏‌ها قرار گرفت که می‌توانست رؤیاهایشان را بهتر از آنچه فکر می‏‌کردند، باز بنمایاند. این راوی جدید سینماست که انسان را به خیال می‌‏برد. او قهرمانانش را در سینما جست و جو می‌‏کند. درحقیقت، سینما برای آفرینش خطوط داستانی و اثرگذاری عمیق‌‏تر در ساختار و نقش‌‏مایه‌‏ها و سبک، پذیرای اسطوره‌‏ها شد و فیلم‏‌ها، دانسته یا ندانسته، عرضه‏‌کننده شکلی از جهان‏‌بینی و حامل نوعی فرهنگ خاص شدند و با جای‏‌دادن اساطیر در لابه‏‌لای زندگی انسان، آن را به کاربردی‌‏ترین شکل ممکن تبدیل کردند و مخاطب را با جهان اسطوره‌‏ها پیوند زدند.

از نظر اسکندری، نکته اصلی در مناسب‏‌سازی مضمونی اسطوره‌‏ای برای فیلم‏نامه امروزی، به‌‏روزرسانی آن متناسب با نیازها و دنیای مخاطبان امروزی است. مخاطب باید حس کند داستانی می‏‌بیند یا می‏‌شنود که متناسب با ویژگی‌‏ها و اتفاقات دوره‏‌ای است که وی در آن زندگی می‏‌کند. برای دستیابی به چنین هدفی، مطالعات مرتبط با مردم‌شناسی متناسب با هر دوره، به‏‌منظور شناخت باورها و ارزش‏‌های حاکم آن عصر در کنار شناخت گونه‏‌ها، کارکردها، ویژگی‌‏ها و جغرافیای اثر، فیلم‏نامه‌‏نویس را در نوشتن داستانی خلاقانه بر اساس اسطوره‌‏ها یاری می‏‌دهد. شناخت روایت داستانی در قالب مؤلفه‌‏های اسطوره‌‏ای و با توجه به مردم‏‌شناسی ارتباطی هر دوره (انقلاب، جنگ و بازسازی) و تحلیل روایت این آثار، دو ثمره دارد: از یک‏‌سو، موجب غنای آگاهی مخاطبان و تحلیلگران فیلم می‌‏شود و از سوی دیگر، مورد استفاده سینماگرانی قرار می‏‌گیرد که درصدد تولید متون رسانه‌‏ای برای پاسخ‏‌گویی به نیاز آن دوره مخاطبان‌‏اند. این کتاب به‏ لحاظ نظری سعی دارد به غنای ادبیات اسطوره‌‏ای، به‏‌خصوص در حوزه مردم‏شناسی ارتباطی در مطالعات رسانه‌‏ها، کمک کرده و جای خالی تحلیل متون رسانه‌‏ای را بر اساس نظریات این حوزه جبران کند.

مولف کتاب «مردم‌‏شناسی ارتباطی اسطوره در سینمای ایران» در نوشتن آن، از مفاهیم نظری یا اصولی استفاده‌ای کرده که پژوهشگران پیشین تا حدودی از آن‌ها استفاده کرده‌اند اما از حوزه مردم‏شناسی ارتباطی و تحلیل سه دوره، در کنار تحلیل شخصیت قهرمان (گونه، کارکرد، جنسیت، سن و مراحل فرازوفرود قهرمان در سه دوره نام‏برده) بهره‏‌گیری چندانی از آن‌ها نشده است. همچنین می‌گوید جامعه آماری و داده‌‏ها و شیوه‌‏های تحلیل متفاوتی برای نوشتن کتاب به کار برده است. به این‌ترتیب، مطالب کتاب ممکن است موجب آشنایی پژوهش‌گران با حوزه سینما و اسطوره و همچنین آشنایی فیلم‏‌سازان با اشکال قهرمانان تولیدشده در عرصه سینمای پس از انقلاب شود. طبیعتاً شناخت وضع سیاسی‏‌اجتماعی هر دوره و سپس تولید اسطوره‏‌های قهرمان متناسب با آن وضع و در نهایت شناخت دلایل اقبال مخاطبان به برخی فیلم‏‌ها، از نتایج دست‌‏یافتنی پژوهش این‌کتاب خواهد بود.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...