آخرین اثر محمدعلی رجبی دوانی با عنوان «مشق خوبان» درباره خط نستعلیق، عروس خطوط اسلامی است.

 محمدعلی رجبی دوانی مشق خوبان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب شرح و حاشیه‌ای است بر رساله‌های صراط السطور سلطانعلی مشهدی و مدادالخطوط میرعلی هروی است. این دو رساله نمونه بارز سنت تاریخی نستعلیق‌نویسی از دو استاد مسلم خط نستعلیق هستند. در هر بخش کتاب، بر حسب نیاز برای شرح و بسط بیشتر، آرا دیگر نویسندگان هم اضافه شده است.

نستعلیق از آغاز قرن نهم هجری جایگاه ویژه‌ای در ایران داشته و به همین خاطر به عروسی در میان خطوط اسلامی شهره شده. این خط آیینه دریافت فرهنگ ایرانی از سنت نبوی و میراث اسلامی هم هست.

دوانی که هم اهل هنر مستند است و هم اهل نظر، دو رساله را با مقدمه و شرح و حاشیه ارزنده‌ای فراهم آورده است. این شرح و حاشیه‌نویسی جز مهمی از سنت آموزش و انتقال هنر و علم در ایران است.

این کتاب که در شمارگان 1250 نسخه و به سفارش پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به چاپ رسیده است در سه بخش، ابتدا متن رساله صراط السطور، سپس متن رساله مداد الخطوط و در فصل پایانی سخنی درباره نقاشی خط را به مخاطبان ارائه می‌‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...