کتاب «هنرمندشهزادگان قجر: عباس میرزا» به معرفی عباس‌میرزا، شاهزاده شایسته قاجار پرداخته است. محور محتوایی و هسته کانونی کتاب، برجستگی شخصیت شاهزاده‌ای از قاجاریان است که فلسفه فکر و اندیشه او با تنک‌مایگی و تیره‌کاری‌های شاهان قاجار کاملاً تفاوت داشت.

هنرمندشهزادگان قجر: عباس میرزا داریوش شهبازی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «هنرمندشهزادگان قجر: عباس میرزا» نوشته داریوش شهبازی از سوی انتشارات ماهریس منتشر شد. در این کتاب به ترتیب این مباحث طرح شده است: خصوصیات اعم از تولد تا مرگ؛ شاه و یارانش؛ جنگ‌های زمان او؛ موانع در برابرش؛ اصلاحات نظامی، اقتصادی، قضایی، مذهبی، عمرانی، فرهنگی؛ زنان و فرزندان و سیاست‌مداران دوران ایرانی و روسی.

این کتاب به معرفی عباس‌میرزا، شاهزاده شایسته قاجار پرداخته است. شایستگی او به اذعان دوست و دشمن بر کسی پوشیده نیست. او ساده‌زیست و از گزند «شراب و زن و آواز» در امان و مظهر نجابت و صداقت یک ملت سنتی کهن‌سال و ایلیاتی بود. چنان‌که میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام در مرگش چنین گفته است: «دریغ و درد که آسمان نخواست ایران نظام گیرد و دولت و دین انتظام پذیرد».

محور محتوایی و هسته کانونی کتاب، برجستگی شخصیت شاهزاده‌ای از قاجاریان است که فلسفه فکر و اندیشه او با تنک‌مایگی و تیره‌کاری‌های شاهان قاجار کاملاً تفاوت داشت. تمرکز نگارنده بر وجه تمایز خصوصیات حاکمان با عموم قاجاریان است. محکومیت قاجاریان در پیشگاه ملت ایران از باب عملکرد سیه‌کارانه این دودمان در دوران حکومت‌شان به نوع فرمانروایی پادشاهان و حاکمان ولایات این سلسله بازمی‌گردد. از این‌رو در تجزیه و تحلیل عملکرد 130 ساله قاجاریان باید به این وجه تمایز توجه کرد؛ زیرا به‌یقین نمی‌توان جامعه‌ای را به عملکرد جمعی از آن نسبت داد. در این میان، قاجاریانی هستند که از شایستگی و لیاقت بارزی برخوردارند؛ عباس‌میرزا یکی از این پرشمار است.

ولایت‌عهدی عباس‌میرزا با رقابت‌های سیاسی بین‌المللی و دخالت مستقیم روس و انگلیس روبه‌رو شد و هم‌زمان در عرصه داخلی نیز از رقابت و دشمنی شاهزادگان و درباریان مصون نماند. جدا از کاستی‌ها، تلاش مستمر او گویای وطن‌پرستی‌اش است. او که دشمن واقعی تجمل بود، به لباس ساده سرخی که نقره‌دوزی‌ شده بود، ملبس بود و مانند تمام ایرانیان کلاه ساده‌ای از پوست بره سیاه بر سر داشت. تنها زینتش عبارت از یک خنجر مرصع بود و تانکوانی در جایی اظهار می‌دارد: «حرکات و اطوارش خیلی جالب توجه و مظهر اصالت و نجابت است، خیلی قشنگ صحبت می‌کند، به فاصله می‌خندد، چشمانش آینه ضمیر اویند و مکر و کید در آنها مشاهده نمی‌شود».

او تحصیلات عالیه داشت و تاریخ و آداب و رسوم اروپا را به‌خوبی می‌شناخت و از علوم نظامی و ریاضی و زبان‌ انگلیسی نیز بی‌بهره نبود. چهره نجیب او، شهامت و بزرگ‌منشی او ... تحسین‌برانگیز است.

ناپلئون به منظور مقابله با انگلستان با روسیه کنار آمد و در 26 ژوئن 1807 میلادی، قرارداد تیلسیت را امضا کرد و شوربختانه عهدنامه فین‌کن‌اشتاین و آنچه در مورد ایران متقبل شده بود، نادیده گرفت. در سال 1811 میلادی، روس و انگلیس قراردادی علیه فرانسویان منعقد کردند و اولیای امور دولت ایران مانند همیشه از این جریان مهم سیاسی بی‌خبر بودند و در نتیجه نایب‌السلطنه غافلگیر شد و این شکست به معاهده گلستان در سال 1813 انجامید. سر گور اوزلی سفیر انگلیس در ایران و میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی، طرفدار انگلیس بودند و آنان موجب عقد این عهدنامه شدند. عثمانی‌ها با هفتادهزار سرباز به مرزهای ایران حمله کردند که عباس‌میرزا به کمک ده‌هزار سواره و پیاده که از مرکز فرستاده شده بودند، موفق شد جلوی تجاوز ارتش عثمانی را بگیرد.

جنگ‌های دوم ایران و روس از سال 1826 آغاز شدند؛ اما با وجود شجاعت و تلاش عباس‌میرزا به دلایل فراوان با تصرف شهر تبریز توسط روس‌ها منتهی به شکست ایران در سال 1828 شد. در انتهای جنگ‌های دوره دوم، عباس‌میرزا در دهخوارقان با ژنرال ایوان پاسکویچ فرمانده کل قوای روسیه در باب انعقاد قرارداد صلح به مذاکره نشست. شاهزاده حسن‌علی میرزا شجاع‌السلطنه، حکمران خراسان با سپاهیان خود به تهران آمد و بقیه دشمنان عباس‌میرزا نیز در تهران علیه او آشوبی برپا کردند؛ ولی معاهده ترکمانچای عاقبت به تاریخ 1243 قمری منعقد شد و از آن عصر دیگر ایران به معنایی به صورت دولتی پوشالی و حایل میان روسیه و هندوستان درآمد.

عباس‌میرزا تا سال 1246 قمری والی آذربایجان بود. در این سال مأمور یزد و کرمان و بعد در سال 1247 مأمور ایالت خراسان شد. او اغتشاشات یزد و کرمان را در سال 1246 بدون خونریزی و جنگ پایان داد. او در مشهد سخت بیمار شد و در دهم جمادی‌الثانی سال 1249 به ناخوشی ورم کلیه درگذشت و پیکرش در حرم امام رضا (ع) مدفون شد.

کتاب «هنرمندشهزادگان قجر: عباس میرزا» نوشته داریوش شهبازی در 362 صفحه، شمارگان 300 نسخه و قیمت 180 هزار تومان از سوی انتشارات ماهریس منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...