کتاب «مردی از بهشت» نوشته محمد بکایی در سه داستان به زندگی مردانی که اطراف پیامبر اکرم (ص) زیسته‌اند، می‌پردازد.

مردی از بهشت محمد بکایی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، کتاب مردی از بهشت از سه فصل با عنوان‌های مردی از بهشت، نخستین تلاوت و صندوق رهایی تشکیل شده‌است.

محمد بکایی در سال ۱۳۴۵ شمسی در تبریز به دنیا آمد. او از چهار سالگی به علّت فشار رژیم و ممنوع شدن پدرش از منبر رفتن، ناگزیر به همراه خانواده، زادگاهش را ترک کرد و ساکن تهران شد. پس از اتمام دوره‌ دبیرستان و گرفتن دیپلم در سال ۱۳۶۳،‌ وارد دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. چندی بعد از تحصیل، انصراف داد و به علوم حوزوی روی آورد. از سال ۶۰ الی ۷۱ در حوزه‌ علمیه قم تا پایان دوره‌ سطح را فرا گرفت و از مطالعه و تحقیق در منطق، فلسفه و کلام نیز بی‌بهره نبود.

بکایی از سال ۶۳ تا ۶۷ به طور متناوب در جنگ حضور داشت و داستان‌نویسی را با چاپ اولین اثرش در گاهنامه‌ داستان(۶۸) آغاز کرد. او مدتی مسئول بخش قصه واحد ادبیات حوزه‌ هنری بود و در کلاس‌های پیک قصه‌نویسی آن مرکز فرهنگی، تئوری داستان را تدریس می‌کرد. در نشریاتی همچون پیام انقلاب، سوره، ادبستان، ادبیات داستانی، کیهان، رسالت و همشهری داستان‌هایی را به چاپ رساند.

قسمتی از متن کتاب:

عبدالله کنار ستون ایستاد و آستین لباسش را مرتب کرد تا خواست بنشیند، صدای رسول خدا را شنید:
-حالا از میان این راه، مردی از بهشت بر شما وارد خواهدشد!
هم‌چنان ایستاده ماند. چشم‌هایش که از نور پرشد، کسی را دید. دست‌هایش همان تاب دست‌های مرد روز پیش را داشت و قدم‌هایش همان‌طور سلانه سلانه روی خاک کشیده می‌شد. نهال شکی در جان عبدالله رویید. قد کشید و بزرگ شد.
- نکند این مرد، مرد روز پیش نباشد؛ او که برای رفتن و خوابیدن از من بی‌تاب‌تر بود و نشسته ننشسته خوابش برد و چرا رسول خدا می‌گوید از اهالی بهشت است؟
مرد که نزدیک‌تر آمد، او را شناخت. مرد روز پیش! سلام کرد. دستی به ریشش کشید. قطره‌های آب از میان مشتش روی حصیر کف مسجد چکید. گوشه‌ای نشست و زانوها را بغل کرد. عبدالله آرام خزید پشت ستون و او را پایید. مرد به فکر فرو رفته‌ بود. آرام‌آرام تنش را تکان می‌داد.
- این‌بار ذکر می‌گوید. شک ندارم.
مرد نفس عمیقی کشید. نگاهش افتاد به انگشت‌های پایش. سری تکان داد و با دامن لباس، میان انگشت‌های پایش را تمیز کرد.
- این دیگر چه کاری است؟ او چطور از اهالی بهشت است؟ صدای اذان بلال، بلند شد و پیچ و تاب خورد و کش آمد.

کتاب «مردی از بهشت» نوشته محمد بکایی و تصویرگری حسین یوزباشی در 2 هزار نسخه در ۵۲ صفحه در سال ۱۴۰۰ توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی به قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...