کتاب «مرجعیت رسانه‌های اجتماعی در انتخابات؛ طلیعه‌ای بر پسا حزب‌گرایی» نوشته محمدمهدی اسلامی توسط انتشارات سروش به چاپ دوم رسید.

مرجعیت رسانه‌های اجتماعی در انتخابات؛ طلیعه‌ای بر پسا حزب‌گرایی  محمدمهدی اسلامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «مرجعیت رسانه‌های اجتماعی در انتخابات؛ طلیعه‌ای بر پسا حزب‌گرایی» نوشته محمدمهدی اسلامی به‌تازگی توسط انتشارات سروش به چاپ دوم رسیده است.

رصد برگزاری انتخابات ایران در دو دهه اخیر، نشان می‌دهد که توسعه شبکه‌های اجتماعی متکی بر رسانه نوین موجب برجسته شدن حداقل یک نرم‌افزار در هر انتخابات شده است. همه‌گیری کووید-۱۹ در هنگامه آغاز رقابت‌های سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری و ممانعت از تشکیل شبکه‌های اجتماعی حقیقی به شیوه سنتی و با حضور فیزیکی نیز موجب تشدید اقبال به شبکه‌های اجتماعی مجازی و رسانه‌های نوین شد و این بار، ستاره جدید میدان کلاب هاوس (Clubhouse) بود.

در کتاب به این موضوع اشاره شده که انقلاب اسلامی ایران ناقد همه سیاست‌های سلطه برجای مانده از رژیم شاهنشاهی از جمله نگاه نقادانه درباره تک‌حزبی شاه بوده است. شاید به همین دلیل بود که جمهوری اسلامی ایران در آغاز، شاهد شکل‌گیری احزاب متعددی بود که گاه بدیهی‌ترین ملزومات یک‌حزب، یعنی اساسنامه را نیز نداشتند. در این میان، «حزب جمهوری اسلامی» یک نمونه قابل اتکا بود که به لحاظ شاخص‌های گوناگون، حزبی تمام‌عیار بود. حزبی که به مرور، اصلی‌ترین حرف را در انتخابات‌ها بر عهده داشت.

«کتاب مرجعیت رسانه‌های اجتماعی در انتخابات؛ طلیعه‌ای بر پسا حزب‌گرایی» به این موضوع نگاه داشته و مولف آن، مباحث خود را در این‌بخش‌ها سامان داده است: «ترسیمی از نقطه تفحص»، «سرگذشت انتخابات و رسانه»، «تطور رسانه‌های اجتماعی»، «جایگزینی با کارکرد احزاب»، «مرجعیت یافتن رسانه‌های نوین»، «بررسی دیدگاه کارشناسان و نخبگان پیرامون مرجعیت شبکه‌های اجتماعی در انتخابات ۱۳۹۶»، «تجزیه و تحلیل داده های تحقیق»، «ارزیابی نظرات نخبگان»، «آینده رسانه‌های اجتماعی» و «انتخاباتی بدون احزاب».

چاپ دوم این‌کتاب با ۱۵۵ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۶۵ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...