نشست نقد کتاب «کشف حجاب: بازخوانی یک مداخله مدرن» دوشنبه 9 مرداد در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. این کتاب نوشته فاطمه صادقی گیوی است و انتشارات نگاه معاصر آن را منتشر کرده است.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، ناهید سلیمی عضو هیئت هلمی پژوهشکده زن و خانواده سخنران این نشست بود که به زوایای مختلف کتاب پرداخت و نقدها و پیشنهاداتی را درباره کتاب عنوان کرد.
وی گفت: نسبت نویسنده با این عنوان به نسبت ایشان با تجربه زیسته خودشان برمیگردد. اینکه در تغییرات سیاسی چه تجربههایی داشتهاند و اجبار برایشان چه معنی داشته است. کتاب از یک رویکرد انتقادی شروع میشود و پرداخت خیلی خوبی دارد و مسئله را سریعا متوجه شدم. نقدی که به ساحت پژوهش دارد به این صورت است که رویکردها همیشه بر دوگانه سیاست مذهب بوده به نحوی که فاعلیت زنان دیده شود. در مقدمه به خوبی به این موضوع پرداخته شده است. سرفصلها نیز ذیل این مقدمه تدوین شدهاند. با اینحال وقتی وارد کتاب میشویم چیزی فراتر از مقدمه نمیبینیم.
سلیمی اضافه کرد: در فصلها فقط تضمین و مثال و تشریح میآید و تحلیل جدید وارد نمیشود. پرداخت به معنای یک واقعه، فاصله گرفتن زمانی از واقعه است. آنچه نویسنده وزن بیشتری به آن میدهد این است که فاصله گرفتن از قدرت و سیاست چه بسا مهمتر از فاصله گرفتن زمانی باشد. فاصله گرفتن از سیاست به تحلیل کمک میکند. این هم ادعایی است که باید ببینیم ایشان فاصله را حفظ کردهاند یا نه. این کتاب یک زمینهای را بررسی میکند و آن هم بیشتر به تحلیلهای سیاسی مرتبط است.
وی بیان کرد: وقتی میخواهیم حجاب در زمان رضاشاه را بررسی کنیم اول باید به زمینهها بپردازیم. برآمدن رضاشاه در یک مشروعیت اضطرابی بود. ایران در اواخر قاجاریه و قبل از پهلوی، دچار بحرانهای زیادی بود. کتاب به جنگ جهانی اول اشاره میکند و بحرانهایی که جهان را دستخوش تغییر کرد.
وی گفت: کتاب، در داخل به جریانها اشاره میکند که ایران را متکثر میکند. یک عده هرج و مرج طلب قوی داریم. یک عده دیکتاتور داریم و یک عده به عنوان مشروطهخواه. وقتی به مشروطه نگاه میکنیم باید ببینیم روشنفکرها مشغول چه کاری هستند. روشنفکرها به دو دسته تقسیم میشوند؛ روشنفکران پیشا جنگ جهانی و روشنفکران پسا جنگ جهانی.
سلیمی با اشاره به اینکه در دوره پیشا جنگ جهانی روشنفکران اصیلتری داشتیم گفت:بعد از جنگ جهانی این روشنفکران به سمت حکومتمندی و اقتدارطلبی رفتند و به نوعی میتوان گفت به دنبال ثبات بودند. در چنین شرایطی بود که رضاشاه بالا آمد و بعد از سپهسالاری، اعلام انتهای قاجار را کرد. سرریز این اقتدارطلبی در حکومت این بود که رفتند به دنبال مدلهای موفقی که در دنیا وجود داشت.
وی به مدرنیته با تعریف حکومتمندی و ملیگرایی اشاره کرد و گفت: ما تا قبل از این، مذهب را در کنار ملیت داشتیم. این منبع مشروعیت که مذهب بود جایش را به گزارههای مدرنیته داد. در همین برهه که زمینهساز کشف حجاب میدانند ایران به سمت نقض پردهپوشی میرود. شناسنامهدار کردن افراد را داریم که مستلزم عکس است و زن باید روبنده را در بیاورد. در ادامه گذرنامهدار شدن بانوان است. به نوعی در همین جریان نیز عیان شدن صورت رسمیت مییابد.
در این نشست همچنین معرفی جامعی از کتاب صورت گرفت. کتاب در مقدمه به نقد تاریخنگاریهای موجود در زمینه کشف حجاب میپردازد. غلبه معرفت مردانه در تاریخ نگاری کشف حجاب و ایده تاریخ اجتماعی در برابر تاریخ سیاسی. مسائلی همچون عدم حضور زنان در تاریخ نگاریهای موجود در واقعه کشف حجاب؛ بحران مشروعیت دولت از رهگذر جذب زنان طبقات متوسط شهری مخالف پردهپوشی؛ مصادره به مطلوب دولت پهلوی از مطالبه برخی از زنان تجددخواه ایرانی برای رفع پوشش صورت و تبدیل آن به سیاستی برای وادار کردن زنان به استفاده از پوششهای غربی.
فصل یک کتاب به موضوع پسزمینه مشروعیت اضطراری میپردازد و به نوعی دولت پهلوی اول را نخستین دولت حکومتمند و مدرن توصیف میکند. با حکومت شدن دولت، تغییراتی در کمیت محتوا رخ داد: کمیت فرمانهای دولتی بسیار وسعت یافت. به لحاظ محتوا نیز ارجاع به شریعت جای خود را به مضامینی همچون تمدن، پیشرفت، ترقی، سلامت، زندگی بهینه، دولت، ملت و جز اینها داد.
پیدایش بروکراسی مدرن در دوره پهلوی صدور سجل احوال و شناسنامه، صدور پاسپورت، پیدایش آمار و سرشماری، ایجاد قرنطینه، نظارت بر گمرکات، تنظیم خانواده و جز اینها از اقداماتی است در راستای حکومتمند شدن.
فصل دوم کتاب موضوع واقعه کشف حجاب را پیش میکشد. به زمینهها میپردازد. اینکه واقعه کشف حجاب دو مقدمه جدی داشت: اهمیت حکومتمندی و مبادرت بسیاری از زنان به کشف حجاب پیش از آن. دودلی حاکمان وقت به وجود آمد و استناد به نوشتههای مخبرالسلطنه و برخی روایتها در مورد رضا شاه برای توجه دادن به دودلیها و تردیدهای حاکمان وقت.
همچنین در این فصل از کتاب به کشف حجاب و مغایرتش با بیعفتی پرداخته میشود. جایگزینی نظام معنایی در تلازم میان عفاف و حجاب؛ از این رو که قرار نبود کشف حجاب، جوازی برای بیعفتی باشد برای همین این کار از رهگذر امتیازات مادی و توزیع مناصب و ... صورت گرفت یا برای مثال انتخاب یک روز زمستانی برای این واقعه نیز تعیین شده بود. در همین راستا نیز بود که سلسله مراتب طبقاتی اجتماعی نیز واژگون شد.
فصل سوم کتاب موضوع حذف فاعلیت زنان و بحران مشروعیت را مطرح میکند؛ فاعلیت ایجابی و فاعلیت سلبی. برخلاف بسیاری از تحلیلهایی که کشف حجاب را اقدامی عمدتا غیرسیاسی جهت تغییر وضعیت زنان مدرن کردن جامعه شمردهاند آن را باید اقدامی برای بحران مشروعیتی در نظر گرفت که دولت پهلوی با آن دست به گریبان بود.
تغییر در پوشش زنان از اواخر دوره قاجار حتی در بین کسانی که چادر بر سر میکردند محسوس بود و اگر این روند بدون دخالت پلیسی دولت رضاشاه ادامه مییافت احتمالا در سالهای بعد شاهد تنوع پوششهای زنان در جامعه میبودیم.
کشف حجاب، زنان را در معرض دو نوع فشار قرار میداد: از یک سو فشار جامعه، شامل مردانی که با این ذهنیت بار آ»ده بودند که نداشتن چادر و روبنده به معنای نانجیب بودن زن است و هر نوع رفتاری را با چنین زنی مجاز میدانستند و از سوی دیگر، فشار پلیس رضاخانی که در کوچه و خیابان چادر از سر آنها میکشید.
همین موضوع نیز باعث خانهنشینی و محرومیت بسیاری از زنان از سواد، تحصیلات و حتی از دسترسی به بهداشت شد. مقاومت بر برابر رویه کشف حجاب نیز عمدتا به مردان نسبت داده شده است، حال آنکه بسیاری از زنان به اشکال گوناگون در برابر آن مقاومت کردند. در تاریخآراییهای رسمی کمتر ذکری از آنها به میان آمد.
فصل چهارم کتاب مسئله حجاب در ترکیه و آسیای مرکزی را مطرح میکند و به تفاوتهای رضاخان و آتاتورک میپردازد. نحوه به قدرت رسیدن این دو نفر، تفاوتهای شخصیتی و اینکه کشف حجاب در ترکیه به روندی مدنی تغییر یافت در حالی که در ایران، نظامی ماند.
فصل پنجم کتاب به حجاب و کشف حجاب از دیدگاه غربی میپردازد. غرب مدعی بود که علت عقبماندگی شرق اسلامی آن است که نیمی از اجتماع را پشت پرده مخفی کرده و مردانش به عیاشی و خوشگذرانی مشغولاند. انگشت اتهام عقبماندگی جوامع اسلامی به سمت پوشش زن بود. این رویکرد در واقع حاصل درونی کردن گفتار استعماری بود. مخالفت با پردهپوشی زنان نیز لزوما به معنای ضدیت با پدرسالاری نبود. از طرفی، آلمان هیتلری و ایتالیا، اقدامات رضاشاه به ویژه در کشف حجاب را میستودند. همزمان نیز آمریکا و انگلیس، او را مسخره میکردند.
در نهایت نیز کشف حجاب نتوانست نگاه تحقیرآمیز دیگری غربی به ما را تغییر دهد زیرا گفتار استعماری، قدرت را درونی کرده بود که بر اساس آن غرب و غربی بر چیزهایی بهتر و برتر دلالت میکنند و شرق و شرقی، برعکس، دلالت منفی دارند.
فصل پایانی کتاب نیز با موضوع «تاریکنگاری: بازنمایی کشف حجاب» موضوعات مختلفی را مطرح میکند. اینکه از دوره ناصری تا دوره رضاشاه تحولات مهمی در عرصه عکاسی رخ میدهد و عکاسی از وسیله سرگرمی به ابزاری برای حکومتسازی تبدیل میشود. در این میان اجباری شدن شناسنامه نیز در رواج عکاسی نقش مهمی ایفا میکند.
این موضوع باعث شد تدریجا پوشاندن چهره منسوخ شود. همچنین در واقعه کشف حجاب، پیوندی ناگسستنی میان دوربین و قدرت برقرار شد. یکی از تکراریترین سوژهها تصویر دختران جوان محصلی است که جلوی مقامات ایستادهاند؛ نمایشی که توامان پدرسالاری پهلوی و کشف حجاب را بازنمایی میکند.