کتاب «خیز خام؛ کشاکش مستمندان و دیوان‌سالاران از ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۰ در ایران» به قلم و پژوهش محمد مالجو توسط نشر چشمه به چاپ رسید.

خیز خام؛ کشاکش مستمندان و دیوان‌سالاران از ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۰ در ایران» به قلم و پژوهش محمد مالجو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «خیز خام»، با اتکا بر اسناد عمدتاً منتشرنشده، روایتی از تاریخ تاکنون نانوشته زندگی مستمندان در عصر پهلوی طی فاصله زمانی اردیبهشت 1309 تا یکم شهریور 1320 به دست می‌دهد: بُرشی از زندگی گدایان و ولگردان و عجوزه و ارامل و بی‌نوایان و بی‌خانمانان و درراه‌ماندگان و بیکاران فقیر و یتیمان بی‌کس و مجانین بی‌سرپناه و کوچندگان تهی‌دست و سالمندان بی‌چیز و ازکارافتادگان بی‌بضاعت.

مؤلف، در پی تاریخ‌نگاری اجتماعی با رویکرد تاریخ از پایین، سنت مسلط میان مورخانی را به پرسش می‌گیرد که انواع کام‌یابی‌ها و ناکامی‌ها در قلمروهای گوناگون جامعه طی دوره پادشاهی رضاشاه پهلوی را بیش از هر کس و هر چیز به شخص پادشاه نسبت می‌دهند و متقابلاً فاعلیت‌های فراموش‌شده انواع فرودستان در دگرگونی‌های اجتماعی را کماکان در طاق نسیان می‌نهند.

منحنی فرازوفرود فاعلیت مستمندان در خلال پاسخ‌هایی ترسیم می‌شود که نویسنده از بطن انبوهی از اسناد برای پرسش‌های زیر فراهم می‌کند: رسیدگی‌های دیوان‌سالاران به مستمندترین مستمندان طی دهه 1310 چه کم‌وکیفی داشت؟ در پایتخت چگونه بود و در ولایات چگونه؟ چه عاملیت‌ها و فاعلیت‌هایی در کم‌وکیف رسیدگی دیوان‌سالاران به مستمندترین مستمندان طی دهه 1310 نقش داشتند؟ چرا طی دهه 1310 مستمر بر تعداد چنین اشخاصی در شهرهای بزرگ افزوده می‌شد؟

پدیده مستمندی طی این دوره دچار چه نوع دگردیسی‌هایی شد؟ چرا دیوان‌سالاران در مقطعی بیش‌ترین حد از رسیدگی‌ها به مستمندترین مستمندان را در دستورکار قرار دادند؟ چرا رسیدگی‌ها در مقطعی دیگر به حضیضی تاریخی نزول کرد؟ نویسنده، با حرف‌شنویِ محتاطانه و منتقدانه از انبوه داده‌های خُردی که آهسته‌آهسته و ذره‌ذره در اسناد یافته است، چارچوب تحلیلی کلانی برای ترسیم کشاکش مستمندان و دیوان‌سالاران طی دهه 1310 به دست می‌دهد.

برشی از خیز خام:

فقط با نظر به تاریخ است که لحظه‌های خطیر هویدا شده و اکنون و آینده معنایی می‌یابند برای فهم اینکه «چه شد که چنین شد»! با لفاظی و برشمردن دستاوردهای اعلا‌حضرت‌ها و علیاحضرت‌ها و فتوحات ملوکانه‌شان در فاصله‌ی رختخواب‌های نیاوران تا لوزان، نمی‌شود درباره‌ تاریخ و واقعیت حرف زد. تاریخ مدرن، تاریخ مردمان است که حکمرانان هم در آن حاضرند و به عکس تاریخ جعلی فاتحان حاکم، از دل فکت‌ها و عمل‌ها خودش را به ما نشان می‌دهد.
تاریخ مردمان، تاریخ اقتصاد سیاسی هم هست، چون رویکردهای اقتصاد سیاسی، شکل زیست و زندگی و بود و نبود سرزمین‌ها و مردمانشان را نشان می‌دهند. کتاب «خیز خام» به دلیل همین منظرش به تاریخ مردم ایران در مقطعی خاص و رویکردهای اقتصاد سیاسی و فرم مواجهه‌ حکمرانی با آن، اهمیت بی‌چون و چرایی برای امروز و فردای ما دارد.

محمد مالجو، حاصل سال‌ها پژوهش مستمرش در اسناد، نامه‌ها و روایات ماجرای «کشاکش مستمندان و دیوان سالاران از ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۰ در ایران» را به کتابی بدل کرده که بسیاری از پرسش‌های ما پیرامون چرایی مدرنیته‌ کج و معوج ایرانی آغاز و انجام قرن 1300 را پاسخ می‌دهد. مردی به‌ هر روی با زر و زور و تزویر بر تخت نشسته، بر «تهیه‌ رفاه حال عموم» تاکید داشت و در پایان هرچه از او ماند چیزی نبود جز مملکتی سرشار شده از «آوارگان و غربا»!

خیز خام، محمد مالجو، روایت تحلیلی مستندی‌ است از خام‌اندیشی و خام‌دستی حاکمانی که بر طبل رفاه حال مردم می‌‎کوبند ولی این مردم برایشان یا رعیت و چاکرزاده‌اند یا متکدی و ولگرد!

کتاب «خیز خام؛ کشاکش مستمندان و دیوان‌سالاران از ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۰ در ایران» به قلم و پژوهش محمد مالجو در 332 صفحه به بهای 320 هزار تومان به چاپ رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...