«تاریخ راقم» تالیف میرسید شریف راقم سمرقندی به چاپ دوم رسید.

تاریخ راقم  میرسید شریف راقم سمرقندی

به گزارش کتاب نیوز، چاپ دوم «تاریخ راقم» اثر میرسید شریف سمرقندی به کوشش منوچهر ستوده توسط نشر بنیاد دکتر افشار و نشر نشر سخن منتشر شد.

سید میرشرف‌الدین شریف سمرقندى (متوفای 1113ق)، شاعر و تاریخ‌نگار تاجیک در سده یازدهم و دوازدهم است که تخلصش راقم است. محمد قزوینى احتمال داده کلمه راقم لقب و اسم یا تخلص او نبوده و مراد سید راقم از این کلمه، راقم سطور بوده‌است؛ اما در مقطعِ بیشتر نمونه شعرهاى او که در سخنوران صیقل روى زمین به چاپ رسیده، شاعر تخلص خود را به دو شکل «راقم» و «راقما» آورده‌است.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:
تاریخ راقم تالیف میرسید شریف راقم سمرقندی کتابی است در ذکر مهم‌ترین رویدادهای خراسان بزرگ ،ورارود و خوارزم از ۷۳۶ تا اواخر سده یازدهم و یادکرد وفیات مشاهیر آن نواحی که در اوایل سده دوازدهم نگارش یافته است. از آنجا که مولف خود از اهالی خراسان بوده اطلاعاتی که از اغلب وقایع تاریخی شیبانی های ماوراء النهر و روابط آن با تیموریه و صفویه به دست داده در مآخذ دیگر یافت نمی‌شود. نثر این کتاب مسجع و آراسته به شعر و ثبت رویدادها در آن اغلب به شکل ماده تاریخ است.

منوچهر ستوده (۲۸ تیر ۱۲۹۲ تهران – ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ ) ایران‌شناس، جغرافی‌دان تاریخی، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی بود. از او حدود ۶۰ جلد کتاب و نزدیک به ۳۰۰ مقاله به‌جا مانده‌است. او نخستین ایرانی است که اولین فرهنگ گویشی را به چاپ رسانید.

چاپ دوم کتاب "تاریخ راقم اثر میرسید شریف سمرقندی به کوشش منوچهر ستوده در 236 صفحه با قطع رقعی به قیمت 65 هزار تومان به همت نشر بنیاد دکتر افشار و نشر نشر سخن منتشر شده و در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...