کتاب «نامه‌های لوتری» [Lutheran letters] نوشته پیر پائولو پازولینی [Pier Paolo Pasolini] با ترجمه احمد حسینی از سوی انتشارات مانیاهنر روانه بازار کتاب شد.

نامه‌های لوتری» [Lutheran letters]  پیر پائولو پازولینی [Pier Paolo Pasolini]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب شامل مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و مقاله‌های پازولینی است که در دهه‌ی هفتاد قرن بیستم نوشته شده و همه فاسدان جامعه پیرامونش را هدف قرار داده است.

«ما دو غریبه‌ایم؛ فنجان‌های چای چنین می‌گویند»، «زبان اشیا چگونه تغییر کرده است»، «بولونیا، شهری مصرف‌گرا و کمونیستی»، «پسرها دو برابر بیشتر سازش‌پذیرند»، «آن‌ها زنده‌اند؛ اما باید می‌مردند»، «مجسمه‌های مریم مقدس دیگر اشک نمی‌ریزند»، «اعلام برائت از سه‌گانه‌ی زندگی‌ام»، «مواد مخدر- یک تراژدی واقعی در ایتالیا»، «موضوعی برای ساخت فیلمی راجع به یک افسر پلیس»، «سران حزب دموکراسی مسیحی باید محاکمه شوند» و «مصاحبه‌ی شما تایید می‌کند که باید آن دادگاه برگزار شود» از بخش‌های کتاب «نامه‌های لوتری» به شمار می‌آید.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «شب‌ها هم این‌جا مانند شب‌های سواحل مدیترانه، امن و امان و پر از آسایش است و آدم‌ربایی‌ها، سرقت از بانک‌ها، اعدام‌ها، میلیون‌ها مورد کلاهبرداری و دزدی فقط اخباری است که در ستون حوادث روزنامه‌ها دیده می‌شود. همه بالاخره با این شرایط کنار آمده‌اند، حال یا خودشان نمی‌خواهند واقعیت را ببینند یا آن‌قدر کند و خنثی پیگیر اخبار و واقعیت‌ها می‌شوند که همه‌چیز از تب‌وتاب می‌افتد.»

در توضیحی از مترجم انگلیسی این اثر آمده که پیر پائولو پازولینی، روزنامه‌نگار، رمان‌نویس، شاعر و فیلم‌ساز ایتالیایی در سال 1922 در بولونیا به دنیا آمد. دانشجوی تاریخ و هنر ادبیات بود که با آغاز جنگ جهانی دوم، مجبور شد درس و مطالعاتش را رها کند و به فریولی برود، استانی در مرز مشترک ایتالیا، اتریش و یوگسلاوی که مادرش اصالتا اهل آن بود. این‌جا بود که او زبان فریولی را آموخت و اولین شعرهایش را به همین زبان سرود و البته در همین‌جا بود که او با مشاهده‌ی درگیری و کشمکش‌های روستاییان با اربابانشان، تفکری سیاسی یافت. پازولینی در سال 1975، به شکل مشکوک و به دست مردی روسپی در رم به قتل رسید.

کتاب «نامه‌های لوتری» نوشته پیر پائولو پازولینی، با شمارگان 500 نسخه، در 256 صفحه، به قیمت 69 هزار تومان، از سوی انتشارات مانیاهنر منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...