راه رنج و رضا | شهرآرا


اینکه زائر کوی عشق بهتر است با مَرکب طی طریق کند یا با پای پیاده، چیزی نیست که به سادگی بتوان توضیح داد. از جهات گوناگون می‌توان استدلال کرد تشدید رنج سفر با پیاده روی، صرفا مایه تَعَبِ تن و تاولِ پاست یا اسباب پالایش نفس و حتی کنشی نمادین برای ترویج دوستی اهل بیت(ع). اما حتی اگر ارجح بودن پیاده رفتن به زیارت اهل بیت(ع) از جمله زائر پیاده حضرت رضا(ع) شدن، از روایت‌های شیعی برنیاید، با تأمل در روایت‌ها نمی‌توان احتمال فضیلت این عمل را به کل نادیده گرفت – به ویژه که انگیزه‌هایی چون بزرگداشت شعایر و ارزش‌های شیعی و تمرین زهد و پارسایی و فروتنی و تجربه سلوکی معنوی در ولایت مداری را می‌توان در نظر داشت.

در هر صورت، یکی از جلوه‌های باشکوه تشیع و ولای معصوم(ع)، همین پیاده‌روی‌هاست که مصداقی آشکار از آن را می‌توان در آستانه سالروز شهادت علی بن موسی الرضا(ع) و در مسیرهای منتهی به حرم حضرت مشاهده کرد. در ادامه، می‌خواهیم بازتاب آیین پیاده رفتن به زیارت امام هشتم را در چند کتاب نشان دهیم و از قِبل آن، کتاب‌های یادشده را هم معرفی کنیم.

شاه عباس و سفر زیارتی او به مشهد مقدس» [SHAH Abbas and the pilgrimage to Mashhad]  چارلز پیتر ملویل [Charles P. Melville]

1. شاه عباس و سفر زیارتی او به مشهد مقدس
حوالی سال هزار قمری و در پی تاخت‌وتازهای ازبک‌ها به مشهد و جنایاتی مانند کشتار اهالی و به اسارت گرفتن زنان و کودکان، شاه عباس صفوی راهی زیارت مشهدالرضا(ع) شد. اما گفته شده این سفر [که اهداف سیاسی برای آن متصورند] ادای نذر شاه بوده است و از این رو، یک بُعد معنوی هم دارد: طی طریق شاه عباس با پای پیاده؛ به عبارتی، حکمران قدرتمند و مشهور صفوی این گونه نامش را در شمار مطرح ترین زائران پیاده امام هشتم شیعیان در تاریخ به ثبت می‌رساند.

سفر در سال1010 هجری قمری انجام شد و توجه به رنج و سختی راه پیمایی دور و دراز اصفهان تا مشهد، اهمیت کار بزرگ شاه عباس را بیشتر نمایان می‌سازد. چارلز پیتر ملویل [Charles P. Melville]، ایران شناس و استاد تاریخ ایران دانشگاه کمبریج، در کتاب «شاه عباس و سفر زیارتی او به مشهد مقدس» [SHAH Abbas and the pilgrimage to Mashhad] ضمن پرداختن به این قضیه، رویکردهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی حکومت صفویه در آن روزگار را مدنظر دارد.

در پیشگفتار مترجمان بر کتاب آمده است: «اهمیت پژوهش حاضر تنها به سیاست‌های فرهنگی مذهبی شاه عباس محدود نمی‌شود، بلکه تبیین کننده جایگاه بقعه متبرکه امام رضا(ع) و فرهنگ اهل بیت(ع) در ایران عصر صفویه نیز هست که در ضمن آن به جایگاه حضرت معصومه(س) و برخی امام زادگان(ع) دیگر نیز توجه می‌شود [...] در حوزه جغرافیای تاریخی و به ویژه شناخت جاده ها، منازل سفر در ایران عصر صفویه نیز دارای اهمیت فراوانی است.

پروفسور ملویل در این پژوهش جزئیاتی را درباره مکان یابی برخی مناطق و منازل عرضه می‌کند که برای پژوهشگران جغرافیای تاریخی ایران دارای ارزش فراوانی است.
طرح نقشه و آماری ساختن اطلاعات سفر تاریخی شاه عباس و نمایش آن در جدول‌هایی دقیق از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش است.» کتاب را انتشارات نگارستان اندیشه با برگردان فارسی یزدان فرخی و قدرت الله رضایی در 125صفحه به چاپ رسانده است.

2. زائران پیاده حرم مطهر امام رضا(ع) به روایت مطبوعات
اثر پژوهشی «زائران پیاده حرم مطهر امام رضا(ع) به روایت مطبوعات» مجموعه ای از دانسته‌ها و اخباری درباره زائران پیاده حرم مطهر امام رضا(ع) است که از مطبوعات فارسی زبان ایران برگزیده و عرضه شده است. مطبوعات یادشده طی یک بازه تاریخی نزدیک به دو سده انتشار یافته است و از سال 1215 تا 1390 خورشیدی را دربر می‌گیرد. مؤلفان کتاب کوشیده اند متن‌های منتخب خود را تصحیح کنند و همراه با آن تاریخچه ای از زیارت با پای پیاده و اسنادی درباره زائران پیاده حرم رضوی به دست دهند. منابع آن‌ها ظاهرا همه آن نشریه‌های خراسان و نشریه‌های اسلامی و نیز برخی مطبوعات فارسی زبانی است که به اخبار مشهد پرداخته است. کتاب از بخش‌هایی با عنوان «تاریخچه زیارت با پای پیاده» و «اسنادی از زائران پیاده امام رضا(ع)» تشکیل شده است.

در جایی از آن آمده است: «در عهد سلاطین صفوی، به ویژه شاه عباس اول، در خصوص زیارت به مشهد از طرف پادشاهان صفوی تشویق به عمل می‌آمد که از جمله این اقدامات تشویقی، سفر پیاده شاه عباس به مشهد است، که با تبلیغات زیادی انجام گرفت و توسط کاتبان درباری با آب و تاب نگاشته شد. در منابع متأخر آمده است که چون شاه عباس اول از کودکی در خراسان نشو و نما یافته بود و نیز مقدمات فرمان روایی اش در آنجا فراهم شده بود و در مشهد بر تخت سلطنت نشسته بود، خود را مدیون و مرهون امام هشتم(ع) می‌دانست و بدان حضرت علاقه خاصی نشان می‌داد و از آغاز سلطنتش که قسمتی از خراسان به تصرف ازبکان درآمده بود و آستانه مقدس توسط آن قوم به تاراج رفته بود، همیشه مصمم بود که در نخستین فرصت، مشهد را از دست ازبکان خارج ساخته، خرابی‌ها و خسارات وارده بر آن را جبران نماید. صاحب عالم آرای عباسی می‌نویسد: چون شاه عباس نذر کرده بود که یک بار از دارالسلطنه اصفهان با پای پیاده به زیارت روضه مقدسه برود، درسال 1010 هجری قمری که مصادف با پانزدهمین سال سلطنتش بود به قصد زیارت تربت حضرت رضا(ع) مسافرتش را به سوی مشهد آغاز نمود. این سفر که به طور حتم با تشریفات و سر و صدای بسیار در زمان خود همراه بود، از نظر تاریخی نیز تأثیر تبلیغاتی فراوانی برای شاه در پی داشت، چه پیاده سفر کردن شاه عباس به مشهد، که نماینده کمال اعتقاد و ارادت او به امام رضا(ع) است بر توجه و علاقه شیعیان بر زیارت مشهد افزود و همین توجه مایه آبادانی آن شهر و افزایش نفوذ دینی و قدرت سیاسی دربار اصفهان در سرزمین خراسان گردید. سفر پیاده شاه عباس و همراهانش در روز پنجشنبه پانزدهم جمادی الاول سال 1010 هجری قمری از کاخ سلطنتی نقش جهان در اصفهان آغاز شد و شاه و اردوی همراه او آن روز تا «مسجد طوقچی» که در بیرون دروازه شهر اصفهان بود، رفتند و روز دیگر از آنجا به طرف «دولت آباد برخوار» (دهستان برخوار بخش حومه اصفهان) در سه فرسنگی اصفهان روانه شدند.»

پژوهش و گردآوری مطالب این کتاب با سیدمهدی سیدقطبی و محمدمهدی مرتضوی فر بوده است و انتشارات نسیم آفتاب آن را در 152 صفحه چاپخش کرده است.

3. پروانگی: خاطرات زائرین پیاده حرم حضرت رضا(ع)
«پروانگی: خاطرات زائرین پیاده حرم حضرت رضا(ع)» چنان که از نامش برمی آید دربردارنده روایت‌هایی است از سالکان کوی مقدس رضوی. این روایت‌ها در 10 فصل کنار هم نشسته است: تبعیت از ولی؛ زیارت اولی ها؛ زیارت با معرفت؛ آثار اجتماعی سفر؛ برکات سفر؛ سختی سفر؛ نذر و حاجت؛ ارتباط با کربلا؛ شفا؛ پذیرایی. در یکی، بانویی زائر نقل می‌کند که چگونه نوعروسی خانه اش را در اختیار زائر پیاده امام هشتم می‌گذارد. ماجرای دیگر، پیام کسی است که خود را نایب الزیاره جامانده‌ها می‌خواند. نوشته ای هم از زبان آن طلبه دلداده حضرت رضا(ع) آورده شده که از اهل سنت این سرزمین است: «احترام به اهل بیت و امام رضا(ع) در میان اهل سنت اگر بیشتر از شیعیان نباشد، کمتر از آن‌ها هم نیست. به دلیل همین علاقه و احترام است که این همه راه را پیاده تا مشهد می‌آییم. من طلبه هستم و امسال هفتمین سالی است که هر سال به عشق امام رضا(ع) می‌آیم. خودم بانی این کار بودم و کاروان را راه انداختم. این را بگویم که بین شیعه و سنی وحدت و همدلی وجود دارد.» محتوای این کتاب را گروه مصاحبه فرهنگ سرای انتظار فراهم آورده و انتشارات بوی شهر بهشت (وابسته به سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری مشهد) آن را در ۱۴۸ صفحه منتشر ساخته است.

برخی منابع:
«ترجمه یکی از تازه ترین آثار «چارلز ملویل»، ایران شناس شهیر انگلیسی منتشر شد: پای پیاده از اصفهان تا مشهد». خبرگزاری ایرنا، ۱۵ مهر ۱۳۹۸.
«فضیلت زیارت امام رضا(ع) با پای پیاده از زاویه ادله خاص روایی». هانی زعفرانی. مجله «آموزه‌های حدیثی»، دوره 5، شماره 9، شهریور 1400.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...