کتاب «نگاهی تازه به جنگ و صلح» نوشته محمدرضا سرشار توسط انتشارات سوره مهر منتشر و راهی بازار نشر شد.

نگاهی تازه به جنگ و صلح» نوشته محمدرضا سرشار

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر؛ این اثر با نگاهی نقادانه و پژوهشی به رمان مشهور «جنگ و صلح» نوشته شده است. سرشار در این‌پژوهش، قصه، اشخاص داستان، ساختار، پیرنگ، نثر، پرداخت و درون‌مایه‌های این رمان را مورد بررسی قرار داده است.

محمدرضا سرشار در دهه هفتاد، رمان «جنگ و صلح» تولستوی را در حلقه نقد حوزه هنری و دفتر ادبیات ایثار بنیاد جانبازان نقد می‌کرد که حاصل آن نقدها، یک کتاب ۲۳۰ صفحه‌ای با نام «نگاهی تازه به جنگ و صلح» شد. او همچنین تصمیم گرفت رمان حجیم «جنگ و صلح» را که به زعم وی ارزشمند اما دارای بخش‌های زایدی است و لازم است برای خواننده امروزی منسجم‌تر و خوش‌خوان‌تر شود، تلخیص کند.

رمان «جنگ و صلح» اثر جاودانه لئو تولستوی اوضاع تاریخی و اجتماعی روسیه را در سال‌های ۱۸۰۵ تا ۱۸۲۰ به تصویر می‌کشد و یک فاصله زمانی پانزده ساله از زندگی قهرمانان خود را دربرمی‏‬‌گیرد. وقایع این رمان، بر بستر دو جنگ بزرگ بین روسیه‏‬ تزاری به سرکردگی «تزار الکساندر» و دولت فرانسه به رهبری «ناپلئون بناپارت» و یک دوره وقفه کوتاه بین این دو جنگ جریان‏دارد.

این کتاب با شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ................

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...