یادداشت‌هایی برای زنده‌ماندن | آرمان ملی


نائومی سلمان [Naomi Salman] نویسنده‌ای چندوجهی است که با رمان کوتاه «باران فراموشی» [Nothing but the rain] که در سال ۲۰۲۳ منتشر شده توانست نظرها را به سوی خود جلب کند. این رمان به تازگی با ترجمه محمد جعفرپور از سوی نشر خوب منتشر شده است. رمان «باران فراموشی» داستانی آخرزمانی و کوتاه است که در قالب دفترچه خاطرات زنی به نام لاورن روایت می‌شود. او در شهر بارانی آلویلیل زندگی می‌کند؛ شهری که بارانش نه‌تنها نم‌دار و تکراری است، بلکه خطرناک‌ترین عنصر زندگی ساکنانش به شمار می‌آید.

نائومی سلمان [Naomi Salman] خلاصه رمان باران فراموشی» [Nothing but the rain]

یک قطره باران می‌تواند چند لحظه از حافظه‌ات را پاک کند، و اگر با سطل باران خیس شوی، ممکن است کل هویتت را از دست بدهی:
«مدام از دیروز و امروز دم می‌زنم، ولی حتی نمی‌دانم امروز چه روزی است. چند وقت پیش بود که تلفن‌ها از کار افتاد. البته که هنوز خاموش و روشن می‌شوند، از برنامه‌ها می‌شود استفاده کرد، ولی خبری از آنتن، موقعیت‌یاب و اینترنت نیست، تا جایی که حتی ساعت دقیق را هم نشان نمی‌دهد، چه برسد به تاریخ.»

لاورن، پزشک بازنشسته‌ی ۶۳ ساله، تنها راه زنده‌ماندن را در نوشتن می‌بیند. او خاطرات و مشاهداتش را در دفترچه‌ای می‌نویسد؛ نه فقط برای یادآوری، بلکه برای بقا. دفترش مانند مغز دوم او عمل می‌کند. او با انجام آزمایش‌هایی در وان حمام و چاله‌های آب، سعی دارد ماهیت باران را درک کند؛ بارانی که شاید در نتیجه‌ آلودگی شیمیایی ایجاد شده باشد. اما اطلاعاتی که به‌دست می‌آورد، بیشتر ترسناک و نگران‌کننده‌اند تا امیدوارکننده.

دنیای نائومی سلمان، دنیایی خاکستری، نمناک و مبهم است. نوشتار او بسیار دقیق و سرد است، و این سبک زبانی، صدای لاورن را بسیار تیز و خسته‌دل می‌کند؛ گویی هر جمله‌ای باری از تجربه و وحشت را با خود حمل می‌کند. فضای داستانی آلویلیل نیز به‌همان اندازه وهم‌آلود است. سکوت بارانی شهر با اضطراب و تردید اشباع شده، و هیچ‌کس مطمئن نیست که چه چیزی واقعی است و چه چیزی فراموش‌شده.

روایت لاورن پر از لحظات گسسته، یادداشت‌های کوتاه، و مونولوگ‌های ذهنی است؛ گویی او گاه برای آینده‌ی خودش می‌نویسد، و گاه برای تسلای درونی خود. گذشته‌اش بی‌اهمیت شده، و آینده‌ای هم برای تصور باقی نمانده است. او فقط چند ساعت بعدی را می‌تواند تصور کند. آن‌چه باقی مانده، فقط بقاست.

نائومی سلمان با مهارتی تحسین‌برانگیز، خواننده را در ذهنِ خسته و آسیب‌دیده‌ی لاورن فرو می‌برد. درون‌نگری لاورن، با اینکه گاهی متناقض یا پارانویید به نظر می‌رسد، آن‌قدر انسانی است که درک آن آسان اما دردناک است. برخی تصمیم‌های لاورن، که از دید یک ناظر خارجی ممکن است غیراخلاقی یا عجیب باشد، در زمینه‌ی رنج‌های مداومی که متحمل شده، قابل فهم می‌شود.

درون این فاجعه‌ی زیست‌محیطی، سلمان موفق می‌شود رگه‌هایی از نقد اجتماعی و روان‌شناختی را نیز وارد کند. رابطه‌ی حافظه با هویت، sanity (سلامت روان)، و اخلاق فردی از موضوعات کلیدی کتاب‌اند. «باران فراموشی» تمثیلی تأمل‌برانگیز از زوال حافظه، زوال عقل و جنبه‌های گم‌شده‌ی انسانیت در شرایط بحرانی است. یکی از جملات لاورن، این معنا را به زیبایی منتقل می‌کند: «بعضی وقت‌ها آرزو می‌کنم کاش می‌توانستم فراموش کنم چه اتفاقی افتاده. ولی بعد یادم می‌افتد که از همین فراموشی است که بیش‌تر می‌ترسم.»

علاوه بر همه‌ این‌ها، حضور نیروی نظامی مرموزی در حاشیه‌ی داستان – که مشخص نیست برای حفاظت از مردم شهر است یا برای پنهان‌کردن رازهای آن – تنشی دائمی ایجاد می‌کند. شخصیت‌های فرعی چون کیتی و دخترش زویی، نقش‌های کوچکی دارند اما روابط‌شان با لاورن از جنبه‌های انسانی مهمی برخوردار است: بی‌اعتمادی، امید، و میل به ارتباط.

روایت سلمان از تکنیک راوی غیرقابل‌اعتماد بهره می‌برد. خواننده باید خود در میان صفحات پراکنده و یادداشت‌های تکه‌تکه، حقیقت را بیابد – یا دست‌کم، برداشت خودش از حقیقت را بسازد. این نوع روایت، هم رازآلود است و هم درگیرکننده.

یکی از نقاط قوت این رمان، ایجاز آن است. سلمان با کم‌ترین میزان جهان‌سازی، موفق به خلق فضایی کامل و ملموس می‌شود. او داستانی را روایت می‌کند که هرچند کوتاه است، اما در ذهن ماندگار می‌ماند. با این حال، بسیاری از منتقدان و خوانندگان ابراز کرده‌اند که آرزو داشتند این دنیا بیشتر گسترش پیدا کند، چرا که عمق تم‌ها و ایده‌ها فراتر از این حجم کم است.

«باران فراموشی» داستانی وحشتناک درباره‌ی انسان‌هایی است که در جهانی بدون حافظه، تقلا می‌کنند تا انسان باقی بمانند. داستانی درباره‌ی بقا، بی‌هویتی، و تاریکی‌ای که از درون آدم‌ها شروع می‌شود و با هر قطره‌ی باران، در اطرافشان گسترده‌تر می‌شود. سلمان نه‌تنها روایت‌گری دقیق است، بلکه در نخستین اثرش، موفق شده اثری خلق کند که هم استعاره‌ای از بیماری‌های ذهنی و فراموشی است، و هم هشداردهنده‌ای برای فجایع آینده.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...