با یک مدرسه که روش کار و شیوه آموزش آن چون روال نور خورشید از طلوع تا غروب، نوای رودی زیبا، زندگی روزمره یک کشاورز قدیمی یا برگزاری یک جشن زیبا و مردمی مانند نوروز باشد، بچه‌ها هم به جای معلومات سطحی، یک یادگیری عمیق را تجربه خواهند کرد و خواهند آموخت با کشف معنا و هدف رضایت‌بخش برای خود، بخشی از طبیعت، زندگی روزمره و مردم باشند.

خنگمان می‌کنند؛ نقشه پنهانی مدارس اجباری» [Dumbing us down : the hidden curriculum of compulsory schooling] جان تیلور گاتو [John Taylor Gatto]

جان تیلور گاتو [John Taylor Gatto] معلم آمریکایی در کتاب «خنگمان می‌کنند؛ نقشه پنهانی مدارس اجباری» [Dumbing us down : the hidden curriculum of compulsory schooling] بر این باور است که نظام تحصیلات آمریکایی نگاهی ماشینی به دانش‌آموزان دارد و آنها را با پیام عصبانیت، دشمنی، رقابت و جداسازی در قالب نمره‌ها و کلاس‌ها صرفا تحت نظارت قرار می‌دهد. سیستمی که به جداسازی کودکان از خانواده، دور نگه داشتن بچه‌ها از فضای جامعه، دور شدن از خلاقیت، سردرگمی، وابستگی فکری، عاطفی و سایر آسیب‌ها می‌انجامد. در حالی که با دادن فضا و زمان کافی به بچه‌ها می‌توان تجربه‌ای متفاوت داشت.

به نظر گاتو اکنون وقت آن است که به دموکراسی، فردیت و خانواده برگردیم. باید خانواده را به عنوان موتور اصلی تعلیم و تربیت پذیرفت و بچه‌ها را با مفاهیم و کارهای مهمی مانند مطالعه مستقل، کارآموزی‌های مختلف ساعتی یا روزانه، ماجراجویی و تجربه، حریم خصوصی بیشتر، خلوت‌گزینی انسان‌ساز و مدیریت تنهایی آشنا کرد تا آنها در این گونه فعالیتها سرنخ‌های معنا را دنبال کنند و به وجودشان هویت و شادی ببخشند.

گاتو در این مسیر از تجربه راهگشای کودکی خود در مونانگاهیلای سبز می‌گوید. او در ساحل رودخانه سبز مونانگاهیلا در جریان یک زندگی پر از جنب و جوش آموخت از نزدیک خورشید و کشتی و قطار و سنجاقک را تماشا کند و با گوش فرادادن به قصه‌های ملوانان و مهندسان قطار از زندگی واقعی الهام بگیرد. گاتو یاد گرفت با طبیعت، زندگی روزمره و مردم همراه شود و ماجراجویی کند و هیچوقت در قلبش رودخانه سبز مونانگاهیلا را ترک نکند و با آموزش دیدن توسط همه افراد شهر آموزش دادن را یاد بگیرد و معلم شود.

چرا که در مونانگاهیلا بزرگترها به بچه‌ها نشان می‌دادند که چطور بزرگ شوند و چگونه زندگی کنند. هنگامی که گاتو با نیزه به یک ماهی قرمز ضربه زد، به مدت یکماه محکوم شد درباره ماهی‌ها مطالعه کند و وقتی یک پنجره را شکست مجبور شد به خاطر پرداخت پول شیشه کار کند و چند هفته یک شرکت چاپ را برای پنجاه سنت جارو کند و همه اینها او را در مسیر آموختن و زیستن پیش برد.

کتاب «خنگمان می‌کنند؛ نقشه پنهانی مدارس اجباری» با ترجمه دنیا امیری و دلارام فلاحی در ۱۰۸ صفحه توسط انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد و در قالب یکی از کتاب‌های «کودک و تجربه طبیعت» رهسپار بازار کتاب شده است.

جان تیلور گاتو (متولد ۱۵ دسامبر ۱۹۳۵–۲۵ اکتبر ۲۰۱۸) نویسنده و معلم مدرسه آمریکایی بود. او پس از حدود ۳۰ سال تدریس، چندین کتاب انتقادی در مورد آموزش مدرن نوشت و از نگاه حاکم بر نظام آموزشی آمریکا و پیامدهای آن انتقاد کرد. گاتو از روش جدیدی سخن گفت که در آن آموزش بچه‌ها باید با طبیعت، زندگی روزمره و مردم همراه شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...