ز گهواره تا گور ثروت بجوی! | الف


جامعه ما تا مغز استخوان مادی‌گراست. اگرچه همیشه و همه جا سخن از نفی ارزش‌های مادی و نکوهش مادی‌گرایی به میان می‌آید، اما همه آن سخنان فقط در حد شعار است و به هیچ وجه به عنوان یک آرمان واقعی جدی گرفته نمی‌شوند. ارزش‌های حاکم بر زندگی ایرانیان در همه حیطه‌ها و کارها و بخش‌های زندگی کاملا مادی‌گرایانه است.

بهای سنگین مادی‌گرایی» [The high price of materialism]، تیم کاسر [Tim Kasser

زندگی ایرانیان را در یک جمله می‌توان این‌گونه خلاصه کرد: ز گهواره تا گور مادی‌گرا! به همین دلیل سالهاست که اندیشمندان کشورمان به مناسبت‌های مختلف خطر این فرهنگ مخرب را گوشزد می‌کنند و همگان را دعوت می‌کنند که قدم در این راه نگذارند و به شکل دیگری زندگی کنند. اما کو گوش شنوا؟! البته این امر فقط مختص به جامعه ما نیست و یک مشکل جهان‌گستر است.

به همین دلیل در همه جای جهان برخی افراد دل‌مشغول این معضل هستند و در پی چاره‌جویی برای آن برآمده‌اند. نحوه پرداختن به این مسئله نیز گوناگون است. در هر کدام از حوزه‌های مربوطه همچون فلسفه، روانشناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، دین و... با گرایش‌های مختلفی به این مشکل روی آورده‌اند و در پی حل آن برآمده‌اند. برای مثال، ژرژ باتای (1897-1962) فیلسوف فرانسوی، از منظر فلسفی و جامعه‌شناسی این نظریه را مطرح کرده است که اساسی‌ترین مسئله اجتماعی انسانی فقر نیست، بلکه بیماری ثروت‌اندوزی است. او به طور مفصل این مطلب را توضیح می‌دهد و نشان می‌دهد که در پی ثروت بودن چه پیامدهای بدی برای فرد و جامعه دارد. اما در این میان رویکردهای بین‌رشته‌ای نیز وجود دارد. اثر پیشِ رو نیز با چنین روشی به این مشکل پرداخته است.

نویسنده کتاب «بهای سنگین مادی‌گرایی» [The high price of materialism]، تیم کاسر [Tim Kasser] علاوه بر مباحث نظری دانش‌های گوناگون با استفاده از آمار و پژوهش‌های میدانی این مسئله بزرگ را بسیار خوب بررسی کرده است. او به‌خوبی نشان می‌دهد که مادی‌گرایی به هیچ وجه باعث خوشبختی افراد نمی‌شود و در نهایت نیز فرد و جامعه را بدبخت می‌کند. اما چرا این‌گونه است؟

اولین مطلبی که می‌خوانیم آن است که پژوهش‌های علمی نشان داده‌اند افرادی که برای به‌دست آوردن ثروت ارزش زیادی قائل نیستند، از کسانی که چنین دغدغه‌ای دارند، هم از جهت فردی بیشتر خوشبخت‌اند و هم سلامت روانی بیشتری دارند. این مطلب در همه نمونه‌های مورد پژوهش مشاهده و ثبت شده است؛ یعنی این نظریه در مورد ثروتمندان و فقیران، جوانان و پیران، کشورهای پیشرفته و کشورهای جهان سوم و... صادق بوده است.

ارزش‌های مادی گستره شادی، بهزیستی و رضایت از زندگی افراد را به‌شدت تضعیف می‌کنند و در مقابل، باعث می‌شوند افسردگی، اضطراب و مشکلات جسمانی (همچون سردردها، اختلالات شخصیت، خودشیفتگی و رفتار ضداجتماعی) به نحو چشمگیری افزایش پیدا کند. اما چرا وضع از این قرار است؟ آیا مادی‌گرایی علت مشکلات مردم است یا خود معلول مشکل دیگری است؟ نتیجه پژوهش‌ها این است که افراد نیازهای انسانی بنیادینی دارند که باید حتما ارضا شوند. هنگامی که این نیازها به شکل درستی برآورده نمی‌شوند، افراد برای پرکردن این خلأ به سراغ ارزش‌های مادی می‌روند. پس در اصل، ارزش‌های مادی معلول یک مشکل دیگر هستند. اما مسئله در اینجا به پایان نمی‌رسد؛ زیرا ارزش‌های مادی خود علت مشکلات فراوان دیگری می‌شوند و افراد را به سوی ناکامی و بدبختی بیشتری سوق می‌دهند. آن مشکل اصلی و علت مادی‌گرایی چیست؟ و مشکلات جدیدی که بر اثر مادی‌گرایی حاصل می‌شوند چه چیزهایی هستند؟ این دو، پرسش‌های اصلی این اثر هستند که هدف یافتن پاسخ آن‌هاست، اما نه با مباحث نظری و مفهومی محض، بلکه با آمار و پژوهش‌های میدانی جدی.

علت اصلی ایجاد مادی‌گرایی ناامنی و عدم تأمین معاش است. تحقیقات نشان داده است که افراد مادی‌گرا زمانی از عدم امنیت خانوادگی یا اجتماعی رنج می‌برده‌اند. همچنین گاهی شرایط فرهنگی حاکم به‌گونه‌ای است که احساس امنیت را از بین می‌برد. این‌گونه افراد با درپیش‌گرفتن مادی‌گرایی به دنبال جایگزینی برای آن امنیت ازدست‌رفته هستند. اما مشکل این‌جاست که چنین راهی فقط در کوتاه‌مدت و به نحو سطحی احساس خوبی به افراد می‌دهد، اما در درازمدت نه تنها به هیچ وجه موفقیت‌آمیز نیست، بلکه وضعیت را وخیم‌تر هم می‌سازد.

اما مشکلاتی که بر اثر مادی‌گرایی ایجاد می‌شود چه چیزهایی است؟ یکی از آن‌ها از دست دادن عزت نفس است؛ زیرا در مسیر دست‌یافتن به اهداف مادی نیازهای معنوی همچون شایستگی، استقلال، احترام و... ارضا نمی‌شوند. مشکل بعدی عدم دست‌یابی به روابط فردی خوب و عمیق است. پژوهش‌های گسترده‌ای در سراسر جهان انجام شده و حاصل آن‌ها این بوده که مادی‌گرایی منجر به ازدست‌دادن همدلی و سخاوت می‌شوند. خود این امر باعث می‌شود که شخص برای روابط فردی خوب و عمیق تلاش و سرمایه‌گذاری نکند و در ارتباط با دیگران احساس بیگانگی کند و آنان را به منزله اشیاء، و نه اشخاص، به‌شمار آورد. لذا رابطه عمیق دوستی، عشق، همسری شکل نمی‌گیرد و به طور کلی روابط خانوادگی و اجتماعی سست می‌شود.

مشکل دیگر آن است که مادی‌گرایی آزادی فردی ما را کاهش می‌دهد. کسانی که به دنبال اهداف مادی باشند، اصالت و استقلال خود را از دست می‌دهند. در پیگیری اهداف مادی نوعی فشار و اجبار بیرونی به انسان تحمیل می‌شود که باعث می‌شود نتواند آن‌گونه که شایسته فردیت خاص خود اوست زندگی کند. همچنین باعث می‌شود که نتواند لحظه‌های عمیقی را در زندگی تجربه کند؛ زیرا چنین شخصی باید در پی رضایت و موافقت دیگران باشد و نمی‌تواند فقط بر مبنای صلاحدید خود دست به انتخاب و عمل بزند.

اما مشکلات مادی‌گرایی فقط منحصر در امور فردی نمی‌شود و به غیر از خود شخص به دیگران نیز آسیب می‌رساند. مادی‌گرایی بر سلامت و خوشبختی دیگران نیز اثر منفی قابل‌توجهی دارد؛ زیرا اولا بر اثر مادی‌گرایی همدلی و صمیمت روابط بین فردی از دست می‌رود. همگانی شدن این فرهنگ باعث می‌شود که افراد جامعه یکدیگر را فقط به مثابه اشیائی در نظر بگیرند که تنها به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف مادی به‌کار می‌آیند. همچنین چنین رویکردی باعث می‌شود که محیط زیست، منابع طبیعی و به‌طور کلی زمین به مقدار حداکثری مورد مصرف قرار بگیرد و خود این امر آسیب‌های جبران‌ناپذیری در پی دارد.

تا اینجا صورت تاریک مسئله و مشکلات آن معلوم شد، اما آیا راه‌حلی هست؟ آیا جایگزینی وجود دارد؟ خوشبختانه پاسخ نویسنده مثبت است. علاوه بر این برای چگونه عمل کردن در این زمینه نیز راه‌حل‌هایی مطرح می‌کند. فصل پایانی کتاب به بحث در مورد ارزش‌های سالم یک جامعه سالم می‌پردازد. تحقیقات نشان داده است که خوشبختی و زندگی خوب انسان‌ها در گرو ارزش‌هایی همچون خودپذیری، روابط خوب و همکاری اجتماعی هستند. بر همین اساس در ادامه از چگونگی اعمال تغییر در شخص، خانواده و جامعه با توجه به ارزش‌های جدید سخن به میان می‌آید. در باب همه این موارد نیز نمونه‌های جالب توجهی به عنوان جایگزین‌های وضع موجود اشاره می‌شود. برای مثال مردم در برخی جوامع بانک‌های زمان درست کرده‌اند. آنان در بانک زمان چند ساعت از خدمات خود را اهدا می‌کنند و در مقابل، به همان اندازه از خدمات رایگان دیگران بهره‌مند می‌شوند.

همه این مسائل و پاسخ‌ها نه با بحث‌های نظری صرف، بلکه با آمارها و پژوهش‌های میدانی نشان داده می‌شود. به همین دلیل قدرت اقناعی اثر بیشتر از کتاب‌های مشابه است. امیدواریم، با توجه به مشکلاتی که داریم، در جامعه ما چنین سخنانی و یافته‌هایی جدی گرفته شوند. اما جدا از مصایبی که داریم، این اثر، به خودی خود، کتابی بسیار جالب، آموزنده و خواندنی برای خواننده ایرانی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...