به عصر ابرتهدیدها خوش آمدید | هم‌میهن


نوریل روبینی [Nouriel Roubini]، اقتصاددانی ایرانی‌تبار، متولد ترکیه و بزرگ‌شده ایتالیاست که تحصیلات عالی خود را در دانشگاه هاروارد آمریکا گذراند. او شهرتش را بیش از هر چیز مدیون پیش‌بینی بحران مالی سال ۲۰۰۸ ـ دو سال پیش از وقوع آن ـ می‌دانست. روبینی در سال ۲۰۰۶، خطر رکود اقتصاد جهانی به‌دلیل ترکیدن حباب بازارهای بین‌المللی پول را اعلام کرد؛ هشداری که چندان جدی گرفته نشد. سال بعد، او در داووس دوباره این سخن را تکرار کرد. به‌دلیل همین نگاه بدبینانه حتی به او «دکتر نحس» (Dr.Doom) گفتند.



واقعیات اما به‌نفع روبینی رقم خورد و وقتی پیش‌بینی روبینی محقق شد و قیمت مسکن در آمریکا و سایر کشورهای دارای حباب مسکن سقوط کرد، او به پای ثابت اکثر میزدگردهایی تبدیل شد که محورشان پیش‌بینی تحولات آینده جهان است.

10 ابرتهدید
روبینی اینک در کتاب «ابرتهدیدها» [Megathreats : ten dangerous trends that imperil our future, and how to survive them]، به بررسی 10روند خطرناکی می‌پردازد که آینده ما را تهدید می‌کنند و چگونگی مقابله با آنها را نیز مورد توجه قرار می‌دهد. این 10روند از نظر او عبارتند از: بحران بدهی‌ها، ناکارآمدی دولت‌ها و بخش خصوصی، مشکلات جمعیت‌شناختی مانند پیری جمعیت و مهاجرت‌های گسترده، وسوسه کسب پول آسان و سرمایه‌گذاری‌های پرخطر، رکودهای تورمی، بی‌ثباتی مالی در سطح ملی و بین‌المللی، کاهش سرعت جهانی‌سازی و تقویت نیروهایی که جهانی‌زدایی را ترویج می‌دهند، خطرات هوش مصنوعی، احتمال تشدید جنگ سرد به‌خصوص بین آمریکا و چین و نابودی محیط‌زیست که زندگی در کره زمین را غیرممکن خواهد کرد.

این کتاب در سال ۲۰۲۲ نوشته شده است و به همین دلیل هم مطالب آن تازگی دارد و هم به مسائلی چون حمله روسیه به اوکراین، همه‌گیری کووید ۱۹، موضوع رمزارزها و نیز هوش مصنوعی اشاره شده است. متن کتاب روان است و ترجمه نیز در انتقال ذهنیت نویسنده موفق عمل کرده است. خود روبینی هم با توضیح تفصیلی این ابرتهدیدها و گردآوری شواهد و مدارک از وقایع و اخبار روزنامه‌ها و رسانه‌ها، بصیرتی به خواننده ارزانی می‌دارد که در عین حال نگران‌کننده است.

بدین‌ترتیب با اثری مواجهیم که به تعبیر فرهاد نیلی، اقتصاددان ایرانی که مقدمه‌ای نیز بر این کتاب نوشته است، «نقطه عطفی در شکل‌دهی به خرد جمعی پیرامون آینده بشریت است.» از نظر نیلی: ‌«اگر ادد گلور با تألیف «سفر بشریت»، گذشته دور را پیش چشم‌مان می‌آورد، نوریل روبینی با نگارش «ابرتهدیدها» از آینده نزدیک رمزگشایی می‌کند.»

۷۵ سال اخیر را فراموش کن
نگاه روبینی به آینده نگران‌کننده است. فراتر از آن، او بدون تعارف به خوانندگان انذار می‌دهد که جهان آتی حتی می‌تواند بسیار وحشتناک‌تر از آن چیزی باشد که او می‌گوید. در عین حال این نکته را نیز مدنظر قرار می‌دهد که بخشی از ناباوری و بی‌خیالی ما نسبت به وقوع تحولاتی تهدیدزا در آینده، برآمده از تمرکز بیش از حد بر تاریخ جهان بعد از جنگ جهانی دوم و تصور همیشگی‌بودن آن وضعیت است: «صرف‌نظر از چند وقفه از زمان جنگ جهانی دوم، جهان شاهد افزایش چشمگیر ثروت، رفاه، صلح و تولید بوده است.

ما در ۷۵ سال گذشته از ثبات نسبی بهره‌مند بوده‌ایم. دوره‌های رکود اقتصادی، به‌جز چند استثنا، زودگذر بوده‌اند. نوآوری‌ها کیفیت زندگی ما را بهبود بخشیده است. ما شاهد جنگ تمام‌عیار بین قدرت‌های بزرگ نبوده‌ایم. در اکثر کشورها، هر نسل توانسته است سطح زندگی خود را در مقایسه با نسل‌های والدین و اجداد خود بیشتر ارتقاء دهد.»

تاریکی محتوم نیست
از نظر روبینی این اما وضعی همیشگی نیست و باید در دهه‌های آتی شاهد تحولی از ثبات نسبی چند دهه اخیر به دوران بی‌ثباتی، درگیری و هرج‌ومرج شدید باشیم. او اتفاقاً نشانه‌های وقوع این تهدیدها را در حوزه‌های مختلف اقتصادی، مالی، فناورانه، تجاری، سیاسی، ژئوپلتیکی، بهداشتی و زیست‌محیطی جدی می‌بیند و به مخاطبانش می‌گوید: «به عصر ابرتهدیدها خوش آمدید.» از نظر روبینی: «بدون بخت و اقبال شگفت‌انگیز، رشد اقتصادی تقریباً بی‌سابقه و همکاری نامحتمل جهانی، این روند پایان خوبی نخواهد داشت» و «ما عمیقاً گرفتار شده‌ایم».

با این همه او معتقد است که این آینده تاریک، محتوم نیست، اگر برخی از پیش‌فرض‌های نادرست قبلی را کنار بگذاریم: «ما نمی‌توانیم فرض کنیم که خودکارسازی برخی مشاغل منجر به مشاغلی جدید و بهتر در جاهای دیگر خواهد شد، آنطور که اغلب در گذشته چنین بوده است. ما نمی‌توانیم فرض کنیم که کاهش نرخ‌های مالیات، آزادسازی تجارت و کاهش مقررات، باعث افزایش تحرک اقتصادی می‌شود و این به‌نفع همه خواهد بود.» روبینی حتی فراتر از این بازنگری‌ها بر این باور است که «بقای ما ممکن است به این بستگی داشته باشد که آزادی‌های فردی خود را در خدمت خیر عمومی، ملی و جهانی قرار دهیم»، زیرا «ناکامی در احیای رشد پایدار و فراگیر ممکن است ما را به دوران تاریک قبیله‌ای بازگرداند.»

گیر کردن در تله «تعادل نش»
در پایان کتاب نیز روبینی بار دیگر این نکته را گوشزد می‌کند که نباید بر تصورات خوش‌بینانه‌ای که تجربه ۷۵ سال گذشته برای بشر پدید آورده است، اتکا کنیم. او می‌پرسد: «اگر ۷۵ سال گذشته، به‌جای قاعده، نوعی استثنا بوده باشد چه؟» او برای توجیه این نکته می‌گوید، چرا یادمان رفته است که در چهار دهه نخست قرن بیستم چقدر فجایع مختلف رخ داد؛ از آنفلوآنزای اسپانیایی تا دوره‌های تورم و رکود شدید، از جنگ‌های تجاری و جهانی‌زدایی تا بحران‌های مالی و بدهی، از شکل‌گیری رژیم‌های پوپولیستی اقتدارگرا و نظامی متجاوز تا جنگ جهانی دوم و هولوکاست.

روبینی می‌گوید، همین امروز هم نشانه‌های شکل‌گیری قریب این ابرتهدیدها دیده می‌شود و بدتر از آن، همه بازیگران به سمت «تعادل نش» می‌روند؛ وضعیتی که طی آن، هیچ‌یک از بازیگران با تغییر راهبردهای خود نمی‌توانند به هدف برسند، اگر سایر بازیکنان راهبرد خود را تغییر ندهند. با این تفاسیر کتاب روبینی تذکری به همه ماست و می‌گوید، تا وقتی همه مردم و بازیگران رفتارها و نگرش‌های خود را اصلاح نکنند و تغییر ندهند، غلبه بر مشکلات به‌صورت موضعی و موقتی ممکن نخواهد بود.

کتاب «ابرتهدیدها» با ترجمه وحید موسوی‌داور توسط انتشارات دکسا منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...