دوازدهمین چاپ کتاب «مکتب تفکیک» اثر زنده‌یاد علامه محمدرضا حکیمی توسط انتشارات دلیل ما منتشر شد. شرح مکتب معارف خراسان محتوای این کتاب مشهور است.

مکتب تفکیک محمدرضا حکیمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات دلیل ما دوازدهمین چاپ کتاب «مکتب تفکیک» اثر زنده‌یاد علامه محمدرضا حکیمی را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۵۴۸ صفحه و بهای ۹۰ هزار تومان منتشر کرد. چاپ پیشین (یازدهم) این کتاب سال ۱۳۹۲ با شمارگان هزار نسخه و بهای ۱۹ هزار تومان منتشر شده بود. نخستین چاپ انتشارات دلیل ما از این کتاب سال ۱۳۸۱ با شمارگان دو هزار نسخه و بهای دو هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت. انتشارات دلیل ما کتاب «چکیده کتاب مکتب تفکیک» را نیز منتشر کرده است.

این کتاب پیشتر در چند نوبت توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده بود که نخستین چاپ آن تاریخ ۱۳۷۵ (با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و بهای هشتصد تومان) را با خود به همراه دارد. کتاب «مکتب تفکیک» پیشینه مهمی از نظر تاثیرگذاری بر جریان‌های‌های اندیشه‌ای در ایران دارد.

علامه فقید محمدرضا حکیمی برای نخستین بار در مقاله‌ای به نام «مکتب تفکیک» که در نشریه «کیهان فرهنگی» در اسفند ۱۳۷۱ منتشر شد، نام این مکتب را مطرح کرد. اما این مکتب ناشی از آموزه‌های میرزا مهدی اصفهانی در حوزه مشهد مقدس است.

میرزا مهدی اصفهانی در اصفهان و نجف اشرف درس خواند و طریق سیر و سلوک را آغاز کرد. از جمله اساتید او در نجف آیات عظام آخوند خراسانی، سیداسماعیل صدر و سیدمحمد کاظم یزدی بودند. مرحوم سید اسماعیل صدر میرزا مهدی اصفهانی را وارد حلقه سلوکی مکتب سامرا و رویکرد معنوی ملافتحعلی سلطان آبادی کرد. پس از آن، او را به نجف برای شرکت در درس آخوند خراسانی فرستاد.

آنجا میرزا مهدی اصفهانی با مکتب سلوکی نجف آشنا و به حلقه سلوکی مرحوم شیخ محمد بهاری و مرحوم سید احمد کربلایی وارد شد که هر دوی این شخصیت‌ها از بزرگ‌ترین شاگردان مرحوم ملاحسینقلی همدانی بودند و مسیر دیگری را نسبت به مکتب سلوکی سامرا داشتند. یکی از ویژگی‌های بزرگان اصلی مکتب سلوکی نجف توجه به عرفان در سیر و سلوک بود. سید اسماعیل صدر از ورود میرزا به مکتب سلوکی نجف ناراضی بود. به همین دلیل، او را برای شرکت در درس میرزا محمدتقی شیرازی به سامرا فرستاد.

پس از چندین سال، میرزا مهدی اصفهانی به اجتهاد رسید و سید اسماعیل صدر او را به نجف و نزد مرحوم نائینی (صاحب کتاب شریف تنبیه الامه و تنزیه المله» برد و راهنمایی آخرین مرحله تحصیل او نیز توسط سید اسماعیل صدر رقم خورد. روایت است که او در ۳۰ سالگی به دیدار حضرت حجت بن الحسن امام زمان (عج) نائل شده و ایشان بدو فرموده‌اند که طلب علم غیر از اهل بیت مساوی با انکار ماست. از اینجا تحول فکری میرزا رقم می‌خورد.

میرزا مهدی اصفهانی پس از طی مراحل علمی نزد نائینی، به پیشنهاد استادش به مشهد سفر می‌کند. حتی زمانی که در مشهد مکتب جدیدی را پایه ریزی کرد خودش را ادامه دهنده راه شیخ انصاری می‌دانست. شیخ انصاری نیز منبع اصلی مکتب اصولی سامرا بوده است.

پس از حضور مرحوم میرزا مهدی اصفهانی در حوزه علمیه مشهد، این حوزه وارد مرحله نوینی از حیات خود شد و مکتبی شکل گرفت که از آن به مکتب معارف خراسان یا به قول مرحوم علامه محمدرضا حکیمی مکتب تفکیک یاد می‌کنند. این مکتب تمایز و تفکیکی میان آموزه‌های فلسفه و عرفان و نظام معرفت‌شناسی دین قائل می‌شود و به نحوی می‌توان اعضای این مکتب را متکلمان ضد فلسفه عصر جدید نامید.

مرحوم علامه محمدرضا حکیمی که از شاگردان شیخ مجتبی قزوینی بود، در کتاب «مکتب تفکیک» روش‌شناسی این مکتب را به این شرح معرفی کرده است: مکتب تفکیک، مکتب جداسازی سه راه و روش معرفت و سه مکتب شناختی است در تاریخ شناخت‌ها و تاملات و تفکرات انسانی، یعنی راه و روش قرآن، راه و روش فلسفه، و راه و روش عرفان.

هدف این مکتب ناب سازی و خالص مانی شناخت‌های قرآنی و سره فهمی این شناخت‌ها و معارف است، به دور از تاویل و مزج با افکار و نحله‌ها و برکنار از تفسیر به رای و تطبیق، تا «حقایق وحی» و اصول «علم صحیح» مصون بماند و با داده‌های فکر انسانی و ذوق بشری درنیامیزد.

علامه حکیمی در کتاب «مکتب تفکیک» ضمن آنکه نکاتی در خصوص معارف یا شناخت حق، تاویل، ضرورت تفکیک، مرزبندی حقایق و اهمیت آن در کار شناخت حقایق، و مانند آن را مطرح می‌کند، در ادامه به ارائه «مسائل تاریخی و علمی مکتب تفکیک» می‌پردازد. معرفی عالمان تفکیکی از دیگر مطالب این کتاب است، که اسامی این افراد از این قرار است: سید موسی زرآبادی، میرزا مهدی اصفهانی، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی، سید ابوالحسن حافظیان، شیخ هاشم مدرس قزوینی خراسانی، میرزا علی اکبر نوقانی، شیخ غلامحسین محامی بادکوبه‌ای، میرزا جواد آقا تهرانی و شیخ محمد باقر ملکی میانجی، حسنعلی مروارید و…

هرکدام از این شخصیت‌های علمی به تالیف آثاری پرداختند که اصول مکتب تفکیک در آن شرح شده است. به عنوان مثال کتاب «بیان الفرقان‌» شیخ مجتبی قزوینی از جمله کتاب‌های مهم و معتبری است که خطوط اصلی این جریان فکری در آن انعکاس یافته است‌. کتاب دیگری تحت عنوان «تنبیهات حول‌المبدأ و المعاد» به قلم آیت‌اللّه‌ میرزا حسنعلی‌ مروارید نوشته‌ شده‌ که‌ در آن‌ نیز مسائل‌ مخصوص‌ مکتب‌ تفکیک‌ مطرح‌ شده‌ است‌. یکی دیگر از منابع مهمی که توسط بزرگان مکتب معارف خراسان نوشته شده «توحید الامامیه‌» آیت‌اللّه‌ شیخ‌ محمد باقر ملکی‌ میانجی‌ است. معمولاً پژوهشگران و منتقدانی که به مکتب تفکیک می‌پردازند، به این کتاب نیز به عنوان یکی از منابع اصلی این جریان رجوع می‌کنند.

پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی کتابشناسی توصیفی مکتب تفکیک را با پژوهش هادی ربانی منتشر کرده است. علاقه‌مندان برای آشنایی بیشتر با منابع این حوزه و مکتوبات در نقد آن، می‌توانند به این منبع مراجعه کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...