«نسبت هنر و ایدئولوژی نزد والتر بنیامین» نوشته علی الماسی زند از سوی نشر نقد فرهنگ منتشر شد.

نسبت هنر و ایدئولوژی نزد والتر بنیامین علی الماسی زند

به گزارش کتاب نیوز، والتر بنیامین، یکی از اثرگذارترین فیلسوفان هنر در قرن بیستم است. او که خود را مارکسیستی انقلابی می‌دانست، یکی از به‌نام‌ترین اندیشمندان معاصری است که، بنا بر تخصص و حوزه‌ی علایق‌اش، دقیقاً در میانه‌ی معرکه‌ی مناسبات میان هنر و ایدئولوژی قرار گرفته است. وی در جای‌جای آثارش عبارات و مفاهیم گوناگونی در باب نسبت هنر و ایدئولوژی مطرح می‌کند. او گه‌گاه در برابر آفات ایدئولوژی برای هنر، از هنر مستقل و حتی هنر برای هنر حمایت کرده، نگرانی‌های زیبایی‌شناختی‌اش را در برابر سیطره‌ی نظام‌های ایدئولوژیک مطرح می‌سازد؛ و در مقابل، در برابر انحطاط هنر بورژوایی در نظام سرمایه‌داری، هنر غیرمتعهد را تحقیر کرده، با تأکید بر آرمان‌ها و اهداف انقلابی، تلویحاً از نوعی تعهد ایدئولوژیک هنر دفاع می‌کند. کتاب حاضر در صدد تبیین این امر است که چگونه می‌توان بدون افتادن در ورطه‌ی تناقض‌گویی، بنیامین را هم زیبایی‌شناسی نوکانتی و متعهد به ذات و سرشت خود امر هنری دانست و هم مارکسیستی انقلابی و در عین‌حال یک یهودی منجی‌باور که تعهد هنر به ایده را بسیار حائز اهمیت می‌داند.

علی الماسی زند متولد ۱۳۶۶ تهران و دانشجوی دکتری فلسفه دین است.

«نسبت هنر و ایدئولوژی نزد والتر بنیامین» نوشته علی الماسی زند در 162 صفحه و قیمت 50 هزارتومان منتشر شده و در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...