نمایشنامه «هِددا گابْلِر» [Hedda Gabler] اثر هنریک ایبسن [Henrik Ibsen] دوباره ترجمه شد.

هِددا گابْلِر» [Hedda Gabler] اثر هنریک ایبسن [Henrik Ibsen]

به گزارش کتاب نیوز، نمایشنامه هددا گابلر این بار با ترجمه میرمجید عمرانی و ویراستاری مهدی سجودی مقدم توسط انتشارات مهر اندیش روانه بازار کتاب شد.

هنریک یوهان ایبسن شاعر، نمایش‌نامه‌نویس و درام‌نویس نروژی بود. او یکی از ستون‌های اصلی ادبیات مدرن نروژ است که تأثیر شگرفی بر نویسندگان بعد از خود گذاشته‌ است

ناشر در معرفی این اثر او آورده است:

کار ایبسن نویسنده، نمایشگر یک ژرف‌اندیشی دور و دراز شاعرانه است در باره‌ی نیاز آدم‌ها به این که به گونه‌ی دیگری زندگی کنند جز آن گونه‌ای که زندگی می‌کنند. پس همیشه یک جریان زیرین ژرف از نومیدی در کارهای اوست. بنه‌دت‌تو کروچه این تصویرگری از آدم‌هایی را که در چشم به راهی همیشگی زندگی می‌کنند و در جست و جوی «چیز دیگری» فرسوده می‌شوند، «نمایشنامه‌ی تهی از امید» می‌خواند. درست این دوری دست‌یافتنی‌ها از خواست‌ها است که خاستگاه جنبه‌ی سوگناک (و بسا گاه‌ها خنده‌دارِ) زندگی این آدم‌هاست. ایبسن چنین می‌اندیشید که ریشه‌ی بنیادی هنرش، این ناهمسازی میان خواست‌ها و شدنی‌ها است. او در سال ۱۸۷۵ با نگاهی به بیست و پنج سال نگارش خود آشکارا گفت که بیشتر آن‌چه که می‌خواست بنویسد با «ناهمسازی میان آرزوها و امکان‌ها، میان خواستن و توانستن» سر و کار داشت. او در این ناهمسازی «همزمان تراژدی و کمدی فرد و جامعه» را می‌دید. یک دهه دیرتر او آمیزه‌ی سوگناک ـ خنده‌آور کشیش روسمر و آموزگارش اولریک برندل را آفرید. این دو تن که بازتاب یکدیگرند سر از پرتگاهی درمی‌آوردند که از آن‌جا همه‌ی آن‌چه می‌بینند پوچی و ناچیزی دربست زندگی است.

هِددا گابْلِر هنوز شگفتی برمی‌انگیزد و همه را انگشت‌به‌دهان می‌کند. شمار زنانِ نگارخانه ایبسن اندک نیست، ولی هددا گابلر چیز دیگری است: تیمسارزاده نازپرورده‌ای که از میان پرشمارِ خواستگاران خویش همسری برگزیده که خانه زن وزیر را برایش خریده و به سفر ماه‌عسلِ شش‌ماهه‌‌اش برده و… از بیرون’ همه‌چیز چشم‌نواز است: هددا کم ندارد و داشته‌هایش رشک‌برانگیز است، ولی چیزی در زندگی کم دارد که نه کسی می‌بیند و نه اندک کسانی هم که می‌بینند، آن را و کاری را که با درون یک زن می‌کند، آن‌چنان‌که بایدوشاید درست ارزیابی می‌کنند. این، سوگناک است و سوگ‌آفرین. هددا گابلر آدم را به یاد مثلِ خودمان می‌اندازد: تومون خودمون رو می‌کُشه، بیرونمون مردم رو.


هِددا گابْلِر اثر هنریک ایبسن در 146 صفحه و قیمت 39 هزارتومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...