پزشک اقامتگاه کنار چشمههای آب معدنی است که جدیداً افتتاح شده است و برادرش، شهردار آن منطقه... ناگهان کشف میکند که آبها، به دلیل زهکشی نامناسب، آلوده است... ماجرا را اگرچه بر ضد منافعش برملا میکند... با زنش جر و بحث دارد، ولی هنگامی که سیاستبازان و روزنامه و مالکان و در پی آنها، جمعیت بر ضد او متحد میشوند، زنش جانب مدعای او را میگیرد... برای باجخواهی از او سرانجام او را متقاعد میکند که دشمنان احاطهاش کرده بودند!
...
یک آدم هوچی و لافزن... عروس جوانی را میرباید و به کوهستان میبرد، ولی پس از چندی او را به حال خود رها میسازد... با خیالبافیهای خود مرگ او را تبدیل به سفری با اسب میکند و او را تا آستانهی بهشت میبرد و به دست قدیس پطرس میسپارد... در یکی از تیمارستانهای مصر امپراتور دیوانگان اعلام میگردد... باید در دیگی ذوب شود که همه دگمههای معیوب و ناقص در آن انداخته میشوند
...
مانند عروسکی ناز و نوازشش میکند. او که زن پرشور و نشاطی است به نظر میآید که از این همه ابراز محبتهای شوهرش لذت میبرد، ولی رازی در دل دارد... تهدید میکند که اگر نورا شوهرش را به دادن شغل بهتری به او در بانک ترغیب نکند، او راز قرض و جعل امضای او را فاش خواهد کرد... بر او خشم میگیرد و تنها نگرانیاش از دستدادن شهرت و شغل خویش است
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
از فروپاشی خانوادهای میگوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمیتواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن میشد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آوارهای هم نبود
...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر میگذارد: از یک جوان عاشقپیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل میشود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمیکند... توماس مان در این رمان به زبان بیزبانی میگوید که اگر ناپلئون موفق میشد همه اروپای غربی را بگیرد، یکونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود میآمد و آنوقت، شاید جنگهای اول و دوم جهانی هرگز رخ نمیداد
...
موران با تیزبینی، نقش سرمایهداری مصرفگرا را در تولید و تثبیت هویتهای فردی و جمعی برجسته میسازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آنکه «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخابهای نمایشی شکل میدهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالاییسازی هویت» است که انسانها را به مصرفکنندگان نقشها، ویژگیها و برچسبهای از پیش تعریفشده بدل میکند
...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیشازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی میتوانند از آسیبپذیریهای خود و دیگران در سرمایهگذاریهای مالی آگاهتر شوند... سرمایهگذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاهمدت دارند و بر سودهای کوتاهمدت تمرکز میکنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده میگیرند
...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرمکننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژیهای سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاریشدن و یکدستشدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیینگرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که میتواند بهطور ناخواسته همسویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند
...