پزشک اقامتگاه کنار چشمه‌های آب معدنی است که جدیداً افتتاح شده است و برادرش، شهردار آن منطقه... ناگهان کشف می‌کند که آب‌ها، به دلیل زه‌کشی نامناسب، آلوده است... ماجرا را اگرچه بر ضد منافعش برملا می‌کند... با زنش جر و بحث دارد، ولی هنگامی که سیاست‌بازان و روزنامه و مالکان و در پی آنها، جمعیت بر ضد او متحد می‌شوند، زنش جانب مدعای او را می‌گیرد... برای باج‌خواهی از او سرانجام او را متقاعد می‌کند که دشمنان احاطه‌اش کرده‌ بودند!

دشمن مردم [En folkefiende]. هنریک ایبسن

دشمن مردم
[En folkefiende]. این اثر، که در 1882 در ایتالیا نوشته شد، یکی از بحث‌انگیزترین نمایشنامه‌های هنریک ایبسن1 (1828-1906) شاعر و نویسنده‌ی نروژی بوده است. شخصیت اصلی دکتر توماس استوکمان2 است که برخی از جنبه‌های شخصیت و برخی دیدگاه‌هایش درباره‌ی مسائل انسانی یادآور شخصیت خود نویسنده است.

استوکمان پزشک اقامتگاه کنار چشمه‌های آب معدنی است که جدیداً افتتاح شده است و برادرش، پتر استوکمان، که شهردار آن منطقه است آنجا را اداره می‌کند. دکتر که از پیش موفقیت این اقامتگاه را حس کرده بود، اکنون از موقعیت مساعدی برخوردار است که به او امکان می‌دهد تا زندگی خانواده‌اش، دختر معلمش و دو پسرش را تأمین کند. ناگهان کشف می‌کند که آب‌ها، به دلیل زه‌کشی نامناسب، آلوده است و درصدد برمی‌آید تا واقعیت‌هایی را که موقتاً به اقامتگاه زیان وارد می‌آورد منتشر کند. میان منافع عمومی و موفقیت نامطمئن منطقه در آینده تعارضی ایجاد می‌شود. سخنان آتشین دکتر از واقعه فراتر می‌رود: او تمدن جدید و دروغ عمومی را محکوم می‌کند. دکتر حاضر است حتی موقعیت خود را به خطر اندازد؛ اول با زنش جر و بحث دارد، ولی هنگامی که سیاست‌بازان و روزنامه و مالکان و در پی آنها، جمعیت بر ضد او متحد می‌شوند، زنش جانب مدعای او را می‌گیرد.

صحنه‌های تندی میان دو برادر واقع می‌شود. در اجتماع عمومی‌ای که دکتر قصد داشت حقیقت را به صدای بلند اعلام کند او را به عنوان «دشمن مردم» محکوم می‌کنند. همه‌ی دوستانش او را ترک می‌گویند. برای باج‌خواهی از او سرانجام او را متقاعد می‌کند که دشمنان احاطه‌اش کرده‌اند. در نظر دارد که به امریکا برود، ولی بعد تصمیم می‌گیرد که در کشورش بماند و اعلام می‌کند: «قوی‌ترین انسان در تمام جهان کسی است که از همه تنهاتر است». این نمایش‌نامه که بیان ایدئالیسم ایبسن در گرایش‌های متناقض اوست، همچون مستمسکی در دست مخالفان آرای عمومی و وکلای مدافع و مخالفان قیمومت بورژوازی، و مورد تفسیرهای مختلفی قرار گرفت. همچنین باید تصریح کنیم که دکتر استوکمان میان عوام‌الناس، که همیشه در ناآگاهی‌اند، و مردمی که باید در اداره‌ی امور عمومی شرکت کنند تفاوت قائل است. وانگهی، می‌دانیم که دید بدبینانه‌ی ایبسن نسبت به اجتماع، که غالباً با حدت و شدت بیان شده است، مطلق نبود و آرزوی اصلاح بشر در نزد او باعث نمی‌شد که امید مبهمی به بهبود نهادها و افراد نداشته باشد.

نازیلا خلخالی. فرهنگ آثار. سروش


1. Henrik Ibsen 2. Thomas Stockmann

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...