عاشقانه‌ای به سبک جین آستین | سازندگی


سباستیان بری [The temporary gentleman] یکی از برجسته‌ترین رمان‌نویس‌های معاصر ایرلند است که توانسته موفقیت‌های چشمگیری را در عرصه‌های بین‌المللی کسب کند: سه نامزدی جایزه بوکر، دو جایزه والتر اسکات و جایزه کاستا، و حضور در برخی از فهرست‌های صد رمان برتر برخی از افتخارات اوست. «آدم‌حسابی موقتی» [The temporary gentleman] هشتمین رمان بری است که در سال 2014 منتشر شد و ترجمه فارسی آن به‌تازگی توسط سید میثم فدایی از سوی نشر همان منتشر شده است. فدایی پیش از این نیز رمان «بر کرانه کنعان» را از این نویسنده ترجمه کرده بود.

سباستیان بری [The temporary gentleman] خلاصه کتاب معرفی آدم‌حسابی موقتی» [The temporary gentleman]

داستان «آدم‌حسابی موقتی» روایتی عاشقانه است که به هیچ مرز و قاره‌ای محدود نمی‌شود و خواندنش لذتی هم‌چون آثار جین آستین نصیب خواننده می‌کند. این رمان به‌نوعی مرثیه یا سوگ‌نامه است، هرچند نه برای آدم‌حسابی موقتی، بلکه برای همسر نگون‌بختش! و نثر داستان ظرافت و واژه‌هایی چون سوگوارنامه‌های دوره ویکتوریا دارد و درعین‌حال خاطره‌ای پرحرارت و اشتیاق از زندگی یک زوج را بازگو می‌کند.

داستان هنرمندانه و زیبا نوشته شده، انگار که نثر زیبای آن قدرت حفظ یک ازدواج را داشته‌ باشد یا حداقل بتوان شادمانی و خوشبختی را در واژه‌هایش یافت. سباستین بری با چیره‌‌دستی تمام طرح سیاسی ایرلند و آفریقا استعماری را برای ما آشکار می‌کند. بری آزادانه و به‌گونه‌ای خلاق رمان‌های خود را به‌هم پیوند می‌دهد، گویا داستان‌هایش به شکلی یکدیگر را تصدیق می‌کنند و شخصیت‌های داستان‌ها به‌شکلی جالب و خاص در رمان‌های بری در نقش‌های متفاوت اما با سرنوشتی مشابه تکرار می‌شوند.

در داستان «آدم‌حسابی موقتی» جک (شخصیت اصلی داستان) درحال کارکردن روی کتاب خاطرات است و خواننده کم‌کم با کمک سباستیان بری او را حتی از خودش بهتر می‌شناسد. لذت مطالعه این رمان مانند خواندن رمان‌های جین آستین است هرچند بری با بازگذاشتن دست خواننده در قضاوت‌کردن شخصیت‌ها ابهامات بیشتری دارد.

شروع داستان با هیاهو و وحشت غرق‌شدن در سواحل آفریقا آغاز می‌شود. یکی از زیردریایی‌های جنگ جهانی جهانی دوم با شلیک به کشتی حمله می‌کند، هرچند جک از خانه دور است، اما تاثیر این فاجعه را به ایرلند ربط می‌دهد. قبل‌تر، مای، همسر جک، در ایرلند طی مراسم خاصی معرفی شده‌ است. او زنی جوان و طرفدار مایکل کالینز (رهبر انقلابی) است و در تمام حرکاتش شادی و سرخوشی موج می‌زند. از همان ابتدا نوشیدن الکل مایه بدبختی و بلای ازدواج جک و مای است. جک در مقابل حضار همراه پدرزن خود چندین نوشیدنی می‌ریزد و خود را خواستگاری مردد نشان می‌دهد که البته بی‌دلیل هم نیست. او تصور می‌کند پدرزنش به تاثیر او بر دخترش به خاطر میگساری، سخت‌کوشی، بی‌بند‌وباری و راه چاره‌ای برای روزهای بارانی و زمستان‌های طولانی فکر می‌کند.

گذشته جک مانند یک رشته فانوس رویایی به آرامی پیش روی ما روشن می‌شود، جک و مای را تا ساحل طلایی دنبال می‌کنیم و بازگشت‌شان به ایرلند را می‌بینیم که مای اولین فرزندشان را باردار است؛ صحنه‌‌ای به‌شدت حقارت‌بار لحظه‌ای را توصیف می‌کند که مای درمی‌یابد ناچارند خانه خانوادگی‌شان را بفروشند تا بدهی‌های قمار جک را بپردازند، یا لبخند درخشانی که نثار جک می‌کند وقتی او‌ تا آخرین ذره دارایی‌شان را سر قمار بر باد داده، ویرانگر است. با این اوصاف مایه تعجب نیست وقتی پس از آن مای هم بالاخره دست به بطری می‌برد.

با وجود تمام آنچه شرح داده‌ شد، دغدغه اصلی داستان، عشق گمراه‌کننده، خودخواهانه و جاودانه است، و همین لذتِ خواندنِ «آدم‌حسابی موقتی» را دوچندان می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...