چاپ پنجم رمان «چرم ساغری» [The Magic Skin] نوشته اونوره دو بالزاک با ترجمه مرحوم محمود اعتمادزاده (به‌آذین) منتشر شد.

چرم ساغری [The Magic Skin] نوشته اونوره دو بالزاک

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این ترجمه برای نخستین بار در سال ۱۳۳۵ توسط این ناشر منتشر شده بود و اکنون در نوبت تازه برای پنجمین بار به چاپ رسیده است.

بالزاک نویسنده شهیر فرانسوی مجموعه آثار خود شامل90 رمان و داستان کوتاه را با نام کلی «کمدی انسانی» معرفی کرده است و در ذیل آن‌ها این داستان را با موضوع «مطالعات فلسفی» طبقه‌بندی کرده است.

بالزاک که در ادبیات جهان به یکی از بانیان و سردمداران رئالیسم اجتماعی شناخته می‌شود، در این رمان به تعبیر «به‌آذین» طلسمی را بازگو می‌کند که گویی دارنده آن تمامی زندگی را در خود متراکم کرده است.

او در این زمینه در مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: همچنان که تلاش فرد برای رسیدن به خواست‌ها و آرزوهای خود به تدریج نیروهای جسم و جانش را می‌فرساید و از سرمایه زندگانی‌اش می‌کاهد، دارنده طلسم نیز در نیل به کام وآرزوی خود- که کافی است بر زبان آید تا برآورده شود- شاهد کاهش و انقباض این طلسم می‌گردد تا روزی که پیمانه آرزو پر می‌شود و با زائل شدن طلسم، مرگ هم می‌رسد.

این رمان را برخی نیز نمایشی از روح بدبینی بالزاک در سپهر حیات ادبی او بر شمرده‌اند. در سراسر این داستان وی در مقام نویسنده تردید را در همه مظاهر دانش و فعالیت انسانی وارد و زمینه‌ساز تخطئه افکار و عقاید سیاسی و فلسفی قهرمان داستان می‌شود. با این همه بالزاک در این کتاب که نزدیک به دو قرن از تألیف آن گذشته است مسائلی را در رابطه با انسان و تنهایی وی به زبان می‌آورد که هنوز نیز تازگی داشته و محل توجه است.

این کتاب در ۲۹۰ صفحه با قیمت ۲۲ هزار تومان توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...