رمان «هزارتوی پن» [Pan's Labyrinth: The Labyrinth of the Faun] نوشته کورنلیا فونکه و گی‌یرمو دل‌تورو [Cornelia Funke and Guillermo del Toro] با ترجمه پیمان اسماعیلیان توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

هزارتوی پن» [Pan's Labyrinth: The Labyrinth of the Faun]  کورنلیا فونکه و گی‌یرمو دل‌تورو [Cornelia Funke and Guillermo del Toro]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌رمان پیش از این دوبار، نخستین بار با ترجمه ساسان‌ م. ک. عاصی و توسط انتشارت سفید سار و برای دومین بار با ترجمه بهنام حاجی‌زاده در نشر باژ منتشر شده بود.

گی‌یرمو دل تورو، کارگردان و فیلمنامه‌نویس برنده جایزه اسکار است. او از رمان‌نویسانی است که آثارش در فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته و البته بیش از همه به‌خاطر فیلم‌های فانتزی‌اش شناخته می‌شود. او با اقتباس از همین‌رمان، فیلم «هزارتوی پن»‌ را ساخت. فیلم «شکل آب» هم از دیگر موارد کارنامه هنری اوست. دل‌تورو چند رمان هم برای بزرگ‌سالان دارد.

کورنلیا فونکه دیگر نویسنده این‌کتاب هم یک‌قصه‌گو است و سه‌گانه «سیاه‌قلب»، «سیاه‌خون»‌ و «سیاه‌مرگ»‌ را در کارنامه دارد. او یکی از نویسندگان مهم ادبیات نوجوان محسوب می‌شود که نشر افق هم با خرید کپی‌رایت آثارش، آن‌ها را ترجمه و منتشر می‌کند. «هزارتوی پَن» هم با خرید حق کپی‌رایت این‌اثر در سال ۲۰۱۹، در ایران منتشر شده است. فیلم سینمایی «هزارتوی پن» سال ۲۰۰۶ در اسپانیا ساخته شد.

رمان «هزارتوی پَن»، یک «آغاز سخن»، ۳۹ فصل و یک «پایان سخن» دارد.

در بخش آغاز سخن این‌کتاب گفته می‌شود که نقل است سالیان خیلی دور، شاهدختی در یک قلمرو زیرزمینی زندگی می‌کرد. در این‌قلمرو نه دروغی و نه رنجی بود. اما رویای شاهدخت، زندگی در دنیای انسان‌ها بود. او که اسمش موآنا بود، عاشق آسمان آبی و دریای ابرهای بود. همین‌طور خورشید و سبزه و بوی باران را هم دوست داشت. به‌همین‌دلیل یک‌روز دور از چشم نگهبانانش فرار کرد و پا به دنیای آدم‌ها گذاشت. با ورودش به دنیای ما، خورشید حافظه‌اش را پاک کرد و یادش رفت از کجا آمده است.

شاهدخت قصه در دنیای آدم‌ها حیران و سرگردان شد و به‌خاطر سرما و بیماری، سرگردان شد و در نهایت درگذشت. اما پدرش، پادشاه همیشه دنبال دخترش بود و دست از جستجو برنمی‌داشت چون می‌دانست روح موآنا جاویدان است و امید داشت یک‌روز دخترش را ببیند؛ شاید در یک‌جسم و یک‌زمان دیگر!

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مرد رنگ‌پریده از جا جنبید. انگشتان سیاهش، که چون خار نوک‌تیز بودند، با تشنجی جان گرفتند. دهانِ بازش نفسی دشوار فرو داد و دست راستش یکی از چشم‌ها را از بشقاب برداشت و انگشتان دست چپش، چون گلی دهشتناک، از هم گشوده شدند. تخم چشم دقیقا در سوراخی که وسط دست چپش دهان باز کرده بود جای گرفت و وقتی دومین تخم چشم بر کف دست راستش نشست، مردمک سرخش، که به‌رنگ همان انگوری بود که اوفلیا خورده بود، باز شد. سپس مرد رنگ‌پریده دست‌ها را بالای سر بی‌چشمش برد که ببیند چه‌کسی بیدارش کرده است.
اوفلیا متوجه نبود چه‌کار کرده. وسوسه میز بسیار نیرومند بود و آن پری که او را به هزارتو برده بود، نتوانست او را از کندن حبه‌انگوری دیگر از آن خوشه فریبنده، منصرف کند.
آه، امان از دست این دختر!

این‌کتاب با ۲۸۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۹۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...