رمان «لانه خرگوش» [The Rabbit Hutch] اثر تس گونتی [Tess Gunty] جایزه 5 هزار پوندی واتر استونز [Waterstones debut fiction prize] را از آن خود کرد.

لانه خرگوش» [The Rabbit Hutch] اثر تس گونتی [Tess Gunty] جایزه 5 هزار پوندی واتر استونز [Waterstones debut fiction prize]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، داستان کتاب درباره ساکنان یک مجتمع مسکونی فرسوده در شهر خیالی واکا ویل در منطقه راست بلت در ایالت ایندیاناست. در این کتاب مسائلی مانند فقر، حاشیه‌نشینی و سیستم بهداشتی نامناسب از قول بلندین روایت می‌شود، زنی جوان، بسیار زیبا و باهوش که موقعیتی برای فرار از این محیط برای او ایجاد می‌شود.

گونتی که جایزه نقدی 5 هزار پوندی و «تعهدی بلندمدت در برابر آثار» از واتر استونز دریافت خواهد کرد، در ساوت بند ایندیانا بزرگ شد. او که احساس می‌کرد زادگاهش به‌اندازه کافی در ادبیات داستانی نمایش داده نمی‌شود، رمانش را تلاشی برای اصلاح تصورات درباره این مکان که به تمسخر تحت عنوان بیابان بی آب و علف از آن یاد می‌شود، می‌داند، جایی که برخی آن را ناکجاآباد دانسته و آنجا را رقت‌انگیز، کسل‌کننده و زشت می‌دانند. او می‌گوید تاکید او در این رمان آن است که «این خانه‌ها و مردم آنجا، شایسته توجهند.»

گونتی اوایل سال جاری در گفت‌وگو با «آبزرور» گفته بود: «یکی از مسائل ناامیدکننده، نوع برخورد سیاستمداران با غرب میانه آمریکا، به‌ویژه منطقه راست بلت است، انگار مردم اینجا فقط تعدادی رای‌دهنده‌ با دردها و رنج‌های خودشانند که رایشان به راحتی گرفته می‌شود. مردم اینجا مورد استثمار قرار می‌گیرند و معمولا به عنوان سفیدپوستانی از طبقه کارگر معرفی می‌شوند که به ترامپ رای داده‌اند.» این نویسنده که در حال حاضر در لس‌آنجلس زندگی می‌کند، افزود: «راست بلت از نظر تفکر و ایدئولوژی مردم، بسیار متنوع و حتی متنوع‌تر از میانگین آمریکاست. ایدئولوژی‌های مختلفی در این منطقه وسیع، با مردم پیچیده‌اش وجود دارد.»

رمان «لانه خرگوش» که در بریتانیا و از سوی انتشارات وان‌ وورلد منتشر شده است، از میان فهرست نهایی و در رقابت با 5 رمان «درس‌های شیمی» اثر بانی گارموس، «تخلفات» نوشته لوییس کندی، «چقدر در تاریکی بالا می‌رویم» نوشته سکوئیا ناگاماتسو، «خانه به دوش‌ها» نوشته الوگوسا آسوندی و «ممفیس» اثر تارا ام استرینگفو، برنده جایزه شد. این انتخاب توسط هیاتی از داوران کتابفروشی واتر استونز انجام شد.

بئا کاروالیو، رئیس بخش ادبیات داستانی جایزه واتر استونز گفت: «داوران از بازیگوشی، انسان‌دوستی زیاد و هوش عاطفی بالای نویسنده کتاب غافلگیر شدند. این داستان، جسورانه است و ما بسیار هیجان‌زده هستیم که ببینیم این نویسنده با استعداد در آینده چه می‌کند».

جایزه داستانی واتر استونز جایزه جدیدی برای رمان اولی‌ها در همه ژانرهاست. برنده هر دوره از سوی هیاتی متشکل از کتابفروشی واتر استونز بریتانیا انتخاب می‌‌شود. «واتر استونز»‌ جایزه ادبی دیگری نیز در بخش ادبیات کودکان اهدا می‌کند.

................ هر روز با کتاب ................

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...