گروهی از دانش‌آموزان انگلیسی هشت تا سیزده ساله... نخست می‌کوشند تا سازمان اجتماعی و سیاسی ثابتی برقرار کنند... بعد از آنکه ماده خوکی را به نحو وحشتناکی می‌کشند توتمی تأسیس می‌کنند... جزیره به صورت جهنمی درمی‌آید. شکارچیانِ ژولیده‌مو، با بدن نقاشی‌شده، مانند جنگجویان، مسلح به نیزه و تشنه‌ی خون... قصه قابل تفسیرهای مختلف (فرویدی، جامعه‌شناختی و مابعدالطبیعی) است

سالار مگس‌ها [Lord of the Flies] ویلیام گولدینگ

سالار مگس‌ها [Lord of the Flies]. رمانی از ویلیام گولدینگ1 (1911-1993)، نویسنده‌ی انگلیس، که در 1954 انتشار یافت. این اثر داستان گروهی از دانش‌آموزان انگلیسی (هشت تا سیزده ساله) است که در طی جنگ هسته‌ای آنها را از شهر خارج کرده‌اند. هواپیمایی که آنها را منتقل می‌کند، در جزیره‌ی بی‌سکنه‌ای فرومی‌افتد و درهم می‌شکند، همه‌ی بزرگسالان کشته می‌شوند، فقط کودکان زنده می‌مانند. گولدینگ از این شگردی که رمان‌نویسانِ قرون بیستم (تعطیلات دوساله اثر ژول‌ورن2 در فرانسه) آن را به فراوانی به کار برده‌اند، استفاده‌ی جدیدی می‌کند که مخالف نظریات خوش‌بینانه‌ی قرن پیشین است. در حقیقت، پیش از این، کودکان، پس از غلبه بر آزمون‌های هیجان‌انگیز با ایجاد جامعه‌ای از نوع جامعه‌ای که از آن جدا شده‌اند، بر تمدن غربی مهر تأیید می‌زدند. این شاکله‌ی سنتی مخصوصاً یادآور جزیره‌ی مرجان3 (1857)، اثر رابرت مایکل بَلَنتین4 است که گولدینگ خود تصریح می‌کند که از آن به عنوان نقطه‌ی آغاز استدلال خود استفاده کرده است.

نخست، کودکان می‌کوشند تا سازمان اجتماعی و سیاسی ثابتی برقرار کنند. آنها جزیره را بازرسی می‌کنند تا توجه نجات‌دهندگان اجتماعی را به خود جلب کنند، نقش و وظیفه‌ی هریک را تعیین می‌کنند (رالف5 رهبر انتخاباتی آنها می‌شود، جک مریدیو6 فرماندهی «شکارچیان» را برعهده می‌گیرد و دیگران وظایف دیگر را) با این همه، باسرعت به طرف نوعی وحشی‌گری ابتدایی که به تدریج نشانه‌های جهان متمدن را از بین می‌برد، منحرف می‌شوند. «شکارچیان» بعد از آنکه ماده خوکی را به نحو وحشتناکی می‌کشند «توتم»7ی تأسیس می‌کنند («شاه مگس‌ها» که نام خود را به آنها می‌دهد)، سیمون8 عارف‌مسلک را در صحنه‌ای می‌کشند و پیگی9 وجدان فکری و اخلاقی گروه را (که نامش بی‌گمان از پیش حاکی از همان سرنوشت ماده‌خوک مقتول برای اوست) از پای درمی‌آورند.

جزیره به صورت جهنمی درمی‌آید. شکارچیانِ ژولیده‌مو، با بدن نقاشی‌شده، مانند جنگجویان، مسلح به نیزه و تشنه‌ی خون، رالف، رقیب رهبرشان، را تعقیب می‌کنند. در لحظه‌ای که می‌خواهند بر او دست یابند، رالف به پای افسری از نیروی دریایی می‌افتد که با مشعل برای شناسایی جزیره آمده است. کودکان «نجات می‌یابند»، ولی استهزای گولدینگ، که اساس داستان است، آنها را از چاله به چاه می‌اندازد و از جنگ وجدانشان به نزاع هسته‌ای جهان منتقل می‌کند. رالف، که اکنون بزرگ شده است، «بر مرگ معصومیت، سیاهی دل آدمی و سقوط [...] دوست دانا و حقیقی‌ای که پیگی نامیده می‌شد، می‌گرید».

گولدینگ تمثیل خود را بر دو قرارداد بنا کرده است: انتقال به آینده‌ای نزدیک، جزیره‌ی غیرمسکونی که با انزوایی که تحمیل می‌کند نشان می‌دهد که شر در نهاد آدمی است. عنوان رمان، در حقیقت، می‌بایست «شاه مگس‌ها» ترجمه‌ی تحت لفظی «بعل زبوب» عبری باشد. به این ترتیب، خواننده خود را در برابر نوعی قصه می‌یابد که قابل تفسیرهای مختلف (فرویدی، جامعه‌شناختی و مابعدالطبیعی) است و در آن گولدینگ به نحوی نمادین شکست نهادها و انزوای فرد را نشان می‌دهد. در پسِ سادگی ظاهری مجموعه‌ی داستان، تسلسل لایتغیر عمل (اَکشِن)10 آن را به فراتر از واقعیت عادی در مکانیسمی هم دقیق و هم دردناک ارتقا می‌دهد؛ یعنی دو وجه گولدینگ هم به عنوان شخص و هم به عنوان نویسنده.

سالار مگس‌ها [Lord of the Flies]

گولدینگ، هرچند هیچ راه‌حلی برای مسئله‌ی مورد بحث خود ارائه نمی‌دهد، خواننده را متوجه این ضرورت می‌کند که انسان باید به پختگی و انسانیتی که اغلب مورد تحقیر و توهین و استهزا بوده است متحول شود. «شاید ما، که گوش انسانیت داریم، با کتاب و داستان و شعر بتوانیم انسان را به امنیت خطیر جهانی مبتنی بر صلح و دوستی نزدیک کنیم. ما نیاز به امنیت بیشتر، محبت بیشتر و عشق بیشتر داریم». با این عبارات، ویلیام گولدینگ، در سخنرانی خود به مناسبت دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات، فلسفه‌ای را تعریف می‌کند که سالار مگس‌ها سی سال پیش نمونه‌ای از آن را به دست داده است.

اسماعیل سعادت. فرهنگ آثار. سروش


1. William Golding 2. Jules Verne 3. The Caral Island
4. Robert Michael Ballantyne 5. Ralph 6. Jack Merridow
7. Totem 8. Simon 9. Piggy 10. action

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...