دولتها و کسبوکارها غرق در تعیین معیارها و استانداردها هستند. این استانداردها تقریباً در تمامی موارد، نمایشهایی عددی از برخی حقایق عینی هستند. مشکل نیز در همین امر نهفته است. اول از همه به این دلیل که اینگونه استانداردها، تقریباً همواره قابل دستکاری هستند، و دلیل دیگر اینکه اغلب به درستی در قالب تجربه ذهنی تفسیر نمیشوند.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «اصول مدیریت تجربه مشتری» [The ten principles behind great customer experiences] اثر مت واتکینسون [Matt Watkinson] با این مشکل دست به گریبان میشود و اصولی ساده و درعینحال عملی برای حل آن ارائه میدهد. برای آشنایی بیشتر با این کتاب به سراغ مترجم کتاب فرشید عبدی عضو هیأت علمی و رئیس سابق دانشکدههای مهندسی صنایع و مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی- واحد تهران جنوب و مؤسس مرکز دانش مدیریت ارتباط با مشتری(مُدام) رفتیم و با او گفتوگویی داشتیم که مشروح آن در ادامه میآید:
با توجه به اینکه تا امروز کتابهای زیادی در زمینه ارتباط و مدیریت مشتری نوشته و ترجمه شده است، شاخصه بارز و متفاوت کتاب شما با سایر کتابهای این حوزه در چیست؟
بله کاملاً درست است. کتابهای زیادی در زمینه مدیریت و ارتباط با مشتری نوشته و ترجمه شده است اما کتابهای حوزه تجربه مشتری محدود هستند و کتابهای معتبر کمی درباره این دیدگاه جدید جلب رضایت و وفاداری مشتری برای مخاطبان این حوزه وجود دارد. کتاب «اصول مدیریت تجربه مشتری» به دلیل مفاهیم نو و گستردگی کاربردیاش مدال طلای کتاب سال انسیتو مدیران خبره انگلستان را از آن خود کرده است که نشان دهنده اعتبار علمی و کاربردی آن است.
به علاوه، این کتاب به خوبی موضوع نحوه طراحی و اجرای تجربه مشتری را میشکافد، و نثر آن دارای رویکردی عقلانی و اغلب بیبدیل نسبت به طراحی، خدمات مشتریان و مدیریت است. نویسنده ارجاعات بیشماری به نمایشنامهها، فیلمها، کارگردانان و فیلسوفان مشهور دارد و نظریههای آنان را به نظریاتی کاربردی در دنیای تجربیات مشتری تبدیل میکند.
این کتاب قسمتی از یک جنبش تمامعیار در علوم اجتماعی و بازاریابی است و بر این باور و امیدواری نگاشته شده که تحول عظیم بعدی نه در زمینه فناوری ارتباط با مشتری، که در روانشناسی آن رخ خواهد افتاد و به این سبب مدال طلای کتاب سال انسیتو مدیران خبره انگلستان را از آن خود کرده است.
«تجربه مشتری» که هم در عنوان کتاب پررنگ شده و هم در مقدمه و متن کتاب زیاد از این اصطلاح استفاده شده است چه مفهوم و منظوری را متبادر میکند که مدیریت این تجربه احساس میشود؟
تعاملات بین مشتری و سازمان و یا بین مشتری و محصولات و خدمات همان سازمان، جنبههای کیفی متعددی دارد که از دید مشتری پنهان نمیماند. توان درک و ارزیابی این جنبههای کیفی توسط مشتریان، تجربه مشتری نام دارد.
بازاریابی، برند سازی، طراحی محصول و خدمات، فرایندهای فروش و خدمات و از همه مهمتر فراوانی نقاط تماس دیجیتال علاوه بر مراحل خود، درونمایه کیفی دارند که میبایست حواس پنجگانه، ادراک، شخصیت و تواناییهای شناختی مشتری را هدف بگیرد و اگر چنین اتفاقی رخ ندهد، شرکتها بهجای تجربه ارزنده با تجربه ناخوشایند، بهجای حفظ مشتری با ریزش مشتری و بهجای مشتری خوشحال با مشتری رویگردان روبرو میشوند و این دلیل عمده تأکید بر مفهوم تجربه مشتری در سالهای اخیر است.
این کتاب برای رسیدن تجربه مشتری عالی، ده اصل ساده را ارائه میدهد که میتوان از آنها برای ایجاد بهبود در هر تجربهی مشتریای استفاده کرد. فرقی نمیکند که شما یک محصول ارائه میکنید یا خدمات، کسبوکاری بزرگ هستید یا کوچک، فروشگاهی فیزیکی یا اینترنتی، این اصول جهانشمول هستند.
اصول این کتاب بر پایه عملگرایی هستند؛ تأکید اصلی آن بیشتر روی آن دسته از کارهای عملی است که امروزه با انجام آنها میتوانید تغییری واقعی در زندگی مشتریانتان ایجاد کنید. به کار بستن این اصول به مهارت یا تجربهی قبلی نیاز ندارد. در کتاب اصطلاحاتی تخصصی که درکشان دشوار باشد وجود ندارد، و مفاهیم پیچیده به روشی توضیح داده شدهاند که به آسانی قابل فهم باشند. برای صاحبان کسبوکارهای کوچک، کسانی که میخواهند کارآفرین باشند و رؤیای آغاز کسبوکار خود را در سر میپرورانند، طراحان حرفه ای، مدیران و رهبران، این کتاب بسیار سودمند است.
توصیههای کتاب بر اساس سالها تجربه عملی شکل گرفته است. تجربهای که حاصل همکاری با سازمانهای گوناگون است. از کسبوکارهای کوچک محلی و استارتآپها گرفته تا شرکتهای چند ملیتی با حجم معاملات چندین میلیاردی و در حوزههای متنوعی مانند تبلیغات، سلامت، حملونقل، مسافرت، مالی و مخابرات. تمامی نکات اصلی، بر اساس نظریاتی دقیق در طیف وسیعی از زمینهها مانند روانشناسی، فلسفه، طراحی و مدیریت کسبوکار، پایهریزی شدهاند.
در بحث اصول مدیریت تجربه مشتری، دانش مدیریت نقش اساسیتری دارد یا دانش ارتباط و ارتباطات با مشتری؟ چرا؟
برای مدون شدن هر رشتهای در طی سالها اصولی شکل میگیرد. مانند 14 اصل فایول که برای مدیریت عمومی سازمانها معرفی شد. یا اصول مدیریت کیفیت که توسط دمینگ برای رضایت مشتری از کیفیت تدوین شدند. مدیریت تجربه مشتری، رویکرید بسیار جوان است و کار بزرگی که نویسنده کتاب کرده است تدوین اصول برای آن است. این اصول برای ایجاد تجربهای عالی، ارزنده و به یادماندنی در مشتری تدوین شده است. در این اصول نوآوری زیاد میبینم و باید به جرأت بگویم که این اصول بیشتر وامدار تفکر طراحی و روانشناسی هستند تا مدیریت و به خاطر همین موضوع جذاب و کاربردی هستند و خواننده را وارد دنیای جدید میکنند.
نویسنده تلاش کرده کتاب در نهایت سادگی علیرغم پرمغز بودن، وارد دنیای ذهنی خواننده شود و بتوان به سرعت از اصول آن برای مدیریت بهتر تجربه مشتری استفاده کرد. شناسایی مشکلات کسبوکار و رویکردی اصول محور برای بهبود، مبنای معرفی ده اصل کلیدی برای طراحی و مدیریت تجربه مشتریان است.
مخاطبان کتاب میتوانند به صورت مفصل در کتاب با اصول بدیع آشنا شوند و در کسب و کار خود آن را به کار گیرند. این اصول عبارتند از: توجه به هویت مشتری، مد نظر قرار دادن اهداف والاتر، برنامهریزی دقیق و توجه به جزئیات، تعریف انتظارات، تأکید بر سادگی، استرسزا نبودن، لذتبخش بودن، توجه به نیازهای اجتماعی، سپردن کنترل به عهده مشتری و هیجانانگیز بودن. اینها اصولی هستند که نویسنده برای توضیح ایدههای خود آنها را شرح میدهد. توضیحات هر فصل به خواننده کمک میکند فوراً و بدون هیچ پیشنیازی، از این اصول برای بهبود مدیریت تجربه مشتری استفاده کند. پس از خواندن هر فصل با تغییر زاویه دیدتان، به دنیایی از امکان بهبود یا ایدههای طراحی وارد میشوید.