کتاب "اقبال و 10 چهره دیگر" (نوشته محمد بقایی ماکان) به زبان آلمانی برگردانده شد.

این کتاب ابتدا توسط "اقبال آکادمی" پاکستان - یکی از معتبرترین مراکز اقبال شناسی - به فارسی منتشر شد و در حال حاضر ترجمه آن به انگلیسی و اردو در دست تهیه است.

محمد بقایی (ماکان) - پژوهشگر ادبی - در "اقبال و 10 چهره دیگر" به مقایسه آرای اقبال لاهوری و اندیشمندانی چون هومر، مولوی، هرمان هسه، منصور حلاج، سهروردی، نیچه، سنایی، محمود شبستری، احمد کسروی و آنه ماری شیمل پرداخته است.

این کتاب اخیرا به وسیله "علی رهبر" مدیر مرکز ایران‌شناسی در شهر کلن به آلمانی ترجمه شده و هم اینک مراحل اولیه انتشار را می‌گذراند. "اقبال و 10 چهره دیگر" سال گذشته نیز برای نخستین بار از سوی نشر "حکایتی دیگر" در ایران به کتابفروشی‌ها آمد.

محمد بقایی درباره این کتاب گفت: «من طی سال‌های طولانی کار و تحقیق روی آثار اقبال لاهوری و نیز ترجمه آثار برخی متفکران چون هومر و هرمان هسه و تصحیح دیوان‌های مولانا، محمود شبستری و سنایی به این نتیجه رسیدم که نزد تمام این اندیشمندان، رگه‌های مشترک فکری با اقبال وجود دارد.»

وی افزود: «اقبال اندیشمندی بود که مطالعات زیادی در زمینه فرهنگ و ادبیات غرب داشت و از این رو از آثار بزرگان آن تاثیر فراوان گرفته است. من در این کتاب علاوه بر ترسیم نظریات اقبال و این 10 شخصیت برجسته به یک مقایسه تطبیقی نیز پرداخته‌ام.»
 

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...