شرح کریم زمانی از «فیه ما فیه» مولانا توسط انتشارات معین به چاپ دهم رسید.

شرح کریم زمانی از فیه ما فیه مولوی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، اولین‌چاپ این‌اثر سال ۹۰ به بازار نشر عرضه شد و طی سال‌های ۹۴ و ۹۶ با چاپ‌های پنجم و هفتم به کتابفروشی‌ها آمد. به‌تازگی نیز نسخه‌های چاپ دهم آن منتشر شده‌اند.

«فیه ما فیه» که با عنوان «مقالات مولانا» هم شناخته می‌شود، یکی از آثار منثور مولانا جلال‌الدین محمد بلخی است که پس از درگذشتش، از سخنان و جملات او در بازه زمانی ۳۰ ساله گردآوری شده است.

اولین نسخه تصحیح شده این کتاب توسط بدیع الزمان فروزانفر در سال ۱۳۳۵ منتشر شد و تصحیح کریم زمانی، در سال های اخیر انجام شده است. درباره این اثر، توفیق سبحانی، دیگر مولوی پژوه کشور نیز مقالات و نوشته‌هایی دارد.

این‌کتاب یکی از آثار شناخته‌شده مولوی است و آنه ماری شیمل، شرق‌شناس و ایران‌شناس آلمانی نیز آن را به زبان مادری خود برگردانده است.

در قسمتی از شرح کریم زمانی بر «فیه ما فیه» می‌خوانیم:

مولانا می‌فرماید: اگر کسی از دیگری به نیکی یاد کند، آن خیر و نیکی، به وی باز می‌گردد. این بدان مانَد که کسی اطراف خانه خود گلزار برپا کند. پس هر بار نظر کند، گل و گلزار بیند، و دائماً در بهشت باشد. و چون بدِ یکی گفت، آن‌کس در نظر او مبغوض شد و چون از او یاد کند و خیال او پیش آید، چنان است که مار یا کژدم یا خار و خاشاک در نظر او آید! پس اکنون که می‌توانی در باغ و گلزار باشی، چرا در میان خارستان و مارستان می‌گَردی ؟! همه را دوست بدار تا همیشه در گُلزار و گلستان باشی.

این‌کتاب با ۶۶۲ صفحه و قیمت ۹۷ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...