کتاب «شاهنامه در دو بازخوانی: یادداشت‌های شاهرخ مسکوب بر شاهنامه فردوسی»، که با ویراستاری مهری بهفر و به همت نشر نو نخستین بار در سال ۱۳۹۳ منتشر شده بود، پس از ۱۰ سال، دوباره به چاپ رسید.

شاهنامه در دو بازخوانی: یادداشت‌های شاهرخ مسکوب بر شاهنامه فردوسی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از شهرآرا؛ کتاب «شاهنامه در دو بازخوانی» دربردارنده یادداشت‌هایی است که شاهرخ مسکوب، در دو دوره زمانی، بر «شاهنامه» نوشته و ذیل دو بخش آمده است. بخش اول دربردارنده یادداشت‌هایی است که او بر حاشیه «شاهنامه» انتشارات «بروخیم» (چاپ ۱۳۱۳) طی سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹ در اصفهان و در شیراز، و در سال ۱۳۳۳ در تهران نوشته است.

در یادداشت‌های این بخش، مسکوب، در نوبت‌های مختلف بازخوانی «شاهنامه»، گاهی، گفته‌های خود را تصحیح کرده و با تعابیری مثل «خواننده فضول حرف فردوسی را نفهمیده بود» یادداشت‌های پیشینش را اصلاح کرده است. بخش دوم دربردارنده یادداشت‌هایی است که نویسنده، از سال‌های ۱۳۵۸ به بعد، طی بازخوانی «شاهنامه» در پاریس، پس از تجربه موفق انتشار «مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار» و «سوگ سیاوش»، در حاشیه «شاهنامه» چاپ انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی، مشهور به «چاپ مسکو»، نوشته است.

یادداشت‌های مسکوب دربردارنده نکاتی است که او برای یادآوری به خودش نوشته، یا حس‌ها و تأثراتی که اشاره به آن‌ها برای او اجتناب ناپذیر بوده است؛ بنابراین، زبان آن ها، در هر دو بخش، از آن رو که بیشتر بیانگر تأثرات آنی در لحظه برخورد با متن است، گاه مطلقا بیان حس و هیجان و شور ــ حتی خشم نسبت به شخص یا مطلبی در متن ــ و گاه اندیشه و دیدگاهی است که چهارچوب نظری پیدا نکرده و ــ درمجموع ــ نسبت به دیگرنوشته‌های مسکوب نیاراسته و نپیراسته است.

زبان، در این یادداشت ها، گاه شتاب زده و حتی ضعیف است، و گاه عامیانه؛ گاهی حتی الفاظ رکیک یا ضرب المثل‌های عامیانه چاشنی نظر‌های مسکوب شده است. یادداشت ها، از شدت ایجاز، گاه، اشاره وار و حتی تلگرافی است، و در موارد بسیاری عبارات بدون فعل مانده است؛ دربرابر، در مواردی که از یافته‌های اسطوره شناسان و شاهنامه شناسان مطلبی نقل شده، مفصل است.

در کتاب هم عین یادداشت ها، بدون ویرایش و تغییردادن زبان، ارائه می‌شود و ویراستار، هرجا که افتادگی‌ای را تکمیل کرده، آن را در قلاب قرار داده و از یادداشت‌های مسکوب متمایز کرده است. مهری بهفر نیز در مقدمه اش بر این کتاب نوشته است: «و کار ویرایش و تنظیم این یادداشت ها، اگرچه چیزی به قدر و جایگاه مسکوب نمی‌افزاید، اما انگیزه انتشار یادداشت‌های اشخاص طبعا این نیست که بر اعتبار و اهمیت آنان بیفزاید، مسئله فراهم آمدن تصویری کامل‌تر از آن‌ها و امکان درک و شناخت بهترشان است، مسئله حفظ نوشته ها، اسناد و یادداشت‌های به میراث مانده است، و اینکه، به خصوص ما، حفظ نوشته‌ها و یادداشت‌های شخصی و غیرشخصی را مشق کنیم و دورانداختن و ازبین بردن نوشته‌ها با معیار ارزش داورانه سلیقه و پسند خودمان را به کنار نهیم، مشقی برای نگه داشتن نوشته ها، خاطره ها، عکس ها، نامه ها، و ....»

یادداشت‌های مسکوب در دو «شاهنامه» ناظر به ابیاتی یکسان نیست: در هرکدام از این دو «شاهنامه»، صحنه‌ای از داستان، نکته‌ای درباره شخصیت، عبارت یا کلمه‌ای، مفهومی، مضمونی یا تصویری موردتوجه بوده است که در دیگری نبوده و نویسنده بر آن یادداشتی ننوشته است؛ بنابراین، یادداشت‌ها به گونه‌ای نیست که بتوان این موارد را جزءبه جزء به شکل مقایسه‌ای روبه روی هم نهاد و نموداری از تحول و تغییر دیدگاه‌های مسکوب نشان داد. این کتاب، گذشته از آنکه یادداشت‌های مسکوب را در لحظه خواندن «شاهنامه» پیش رو می‌گذارد، شاید بتواند ــ به نوعی ــ برشی از فهرست موضوعی «شاهنامه» به شمار آید، همراه با نمونه بیت‌های هر موضوع.

یکی از امتیاز‌های این کتاب این است که برداشت‌های مسکوب از «شاهنامه»، به دلیل متن‌های مختلفی که او در هنگام خواندن «شاهنامه» و در ارتباط با آن به حاشیه وارد کرده، همراه شده است با گزیده‌ای از مطالعات دیگر او در این زمینه، بخش‌هایی از متون مختلف، ازجمله «اوستا»، «زند بهمن یسن»، «بندهشن» تا «زراتشت نامه»، دیوان رودکی، «تاریخ بیهقی»، و «ایلیاد» و «ادیسه»، «انه ئید» و تراژدی‌های شکسپیر و راسین، و متون نظری حماسه و اسطوره شناسی، که در کنار یادداشت‌های او و متن «شاهنامه» می‌تواند برای خوانندگان مفید و جالب باشد.

................ هر روز با کتاب ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...