سرگذشت نثر فارسی به زبان ساده | شهرآرا


بررسیِ تطور نثر فارسی از قدیمی‌ترین آثاری که در دست داریم تا به امروز، در مقایسه با تطور نظم، کار سخت و دشواری است، چراکه در بررسی شعر می‌دانیم با چه متونی سروکار داریم، اما درباره نثر مطمئن نیستیم و بازمی گردیم به پرسشِ دیرینه «ادبیات چیست؟». کدام متون را باید اساسِ کار قرار دهیم؟ وقتی به کهن‌ترین آثارِ موجود و در دسترس رجوع می‌کنیم، با ژانرهایی مواجه می‌شویم که امروز دیگر ذیل متون ادبی تقسیم بندی نمی‌شوند: تاریخ، تفسیر، جغرافیا و ... .

تاریخ تطور نثر فارسی»  سیروس شمیسا،

اما یکی از پاسخ ها به پرسشِ «ادبیات چیست؟» وجودِ نشانه هایی از برجستگیِ زبانی است. ما، برای آنکه دریابیم تاریخچه نثر فارسی ازچه قرار است، به ناگزیر، باید در متونی مداقه کنیم که فرمِ زبانِ آن ها چیزی غیر از این است که امروز می‌نویسیم. عمده این متون در ژانرهای تاریخی، تفسیری، علمی و عرفانی جای می‌گیرند: «تاریخ بلعمی»، «ترجمه تفسیر طبری»، «التفهیم»، «کشف المحجوب» و ... .

از این ها گذشته، طبقه بندیِ سبکیِ این آثار بسیار دشوار است و جای بحث دارد. استاد بهار اولین محققی بود که با تألیف کتاب ارجمند «سبک شناسی» گامی اساسی در تعریفِ انواع نثر برداشت و تأثیر زیادی بر اخلافِ خود گذاشت و سایر پژوهشگران نیز تا حدی بر روش او راه را ادامه دادند. اما چنین کاری چنان دشوار است که فقط می‌توان مسامحتا آن را پذیرفت و چهار نوع نثرِ فارسی را به رسمیت شناخت: مرسل (ساده)، بینابین (نه آن چنان ساده و نه کاملا فنی)، فنی (آراسته به آرایه ها و صنایع ادبی) و مصنوع یا متکلف (دشوارتر از فنی). تعریف هرکدام از این انواع جای بحث دارد؛ مثلا، نثر بینابین چگونه است؟ آیا در میانه مرسل و فنی جای دارد؟ یا بخشی از یک کتاب می‌تواند به نثر فنی نوشته شود و بخشی دیگر مرسل؟ برای هر دو مورد، نمونه یافت می‌شود: اولی «تاریخ بیهقی» و دومی «چهارمقاله» نظامی عروضی.

از این گذشته، آیا تقسیم بندی ادوار نثر فارسی براساسِ انواعِ آن کار درستی است؟ مثلا، وقتی می‌گوییم قرن ششم دوره نثر فنی است، آیا هیچ نثر مرسلی در آن بازه خلق نشده است؟ حال که گوشه ای از دشواریِ کار و چالش های آن پیشِ رویمان آمد، باید به نویسندگانی که دست به تألیف کتاب های مربوطه می‌زنند حق بدهیم کارشان، خواه ناخواه، با ایرادهایی همراه باشد که چاره ای در مواجهه با آن ها نداشته اند.

دکتر سیروس شمیسا، که همواره کتاب هایشان برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی راه گشا بوده، حدود هشت سال پیش، همت به نگاشتن کتاب «تاریخ تطور نثر فارسی» گماردند. از امتیازاتِ همیشگیِ آثار ایشان، سادگی و روانی در توضیحات و انتقال مطلب به خوانندگان است که موجب شده نه فقط دانشجویان، که مخاطبان علاقه مند به ادبیات نیز آثارشان را بخوانند. امتیازِ کتاب حاضر، در مقایسه با رقیبانش، مثال های زیادِ آن از لابه لای متون نثر فارسی است. بدنه ادبیات را «متن» تشکیل می‌دهد و «نظریه» در حاشیه قرار دارد. دکتر شمیسا در هر مبحث شاهدمثال های متعددی آورده اند که مخاطب را کاملا با متن آشنا می‌کند و موجب می‌شود تا مفاهیم در پیشگاهِ ذهنش روشن شود. درنهایت، همان طور که ذکر شد، به دلیل دشواری های زیادِ این کار، انتقادهایی را هم می‌توان به آن وارد کرد که مهم ترینش انتخاب شعر برای مقایسه با نثر است. استاد در شواهد خود، گاهی، متون نثر را با متون نظم مقایسه کرده اند و، گاه، روایت ها را تطبیق داده اند.

مثال های زیادی از «شاهنامه» آمده که بی مورد است. گویی استاد، که در حال تألیف و تدوین «شاهِ نامه‌ها» بوده اند، ذهنشان درگیر «شاهنامه» بوده است. یا ــ مثلا ــ در فصل مربوط به مقامه نویسی، مقایسه مفصلی میان «مقامات حمیدی» با اسلاف عربی آن -«مقامات بدیع الزمان همدانی» و «مقامات حریری»- صورت گرفته (طبعا با ترجمه امروزیِ آن ها)، که به حیطه روایت شناسی مربوط می‌شود و ربطی به بررسی تطور نثر فارسی ندارد. اما، درمجموع، «تاریخ تطور نثر فارسی»، تألیف دکتر شمیسا، ازطرفی، برای دانشجویان ادبیات راه گشاست و، ازطرف دیگر، برای علاقه مندان ادبیات کهن فارسی، کتابی جذاب و خواندنی خواهد بود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...