60سال زندگی کتابفروش انقلابی کاشان | همشهری


در جریان نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، علاوه بر مبارزان انقلابی که در خط مقدم مبارزه با عوامل حکومت طاغوت حضور داشته و فعالیت می‌کردند، افراد شاغل در برخی صنوف هم با روحیه انقلابی به تغذیه فکری جامعه در حال انقلاب مشغول بودند که یکی از آنها، حاج علی یزدانخواه، کتابفروش شهر کاشان بود که همواره در کنار انقلابیون برای پیروزی نهضت فعالیت داشت. ماجراهای زندگی و سرگذشت کتابفروش انقلابی کاشان؛ دستمایه کتابی با عنوان«آقای کتاب» به قلم محمدحسین بارونقی شده که وی علاوه بر نگارش اثر، تحقیق و تدوین آن را هم برعهده داشته است.

آقای کتاب» به قلم محمدحسین بارونقی

این کتاب که از سوی انتشارات راه‌یار منتشر شده، مروری بر زندگی و زمانه 60 سال کتابفروشی حاج علی یزدانخواه، پدر شهید و از کتابفروشان انقلابی و قدیمی شهر کاشان است.

کتاب «آقای کتاب» رویکردی خاطره محور دارد که حاصل تلاش واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در کاشان است. این کتاب در نتیجه گفت‌وگو با 30نفر از دوستان، نزدیکان و خانواده حاج علی‌یزدانخواه گردآوری و تدوین شده و در 200صفحه منتشر شده است. در کتاب «آقای‌کتاب»، علاوه بر گفت‌وگو با حاج‌علی‌یزدانخواه و اعضای خانواده‌اش، با افرادی همچون نصرت‌الله شادنوش، مرحوم حجت‌الاسلام محمدتقی مدنی، حجت‌الاسلام شیخ مرتضی قاسمی، امیرحسین چیت‌سازیان، محمد کتابچی، محسن خسروی، مرتضی مهدویان، احمد فرهنگ، حجت‌الاسلام سیدابراهیم راست بود، علی موحدپور و سیدعلیرضا شفیعی مطهر درباره‌ زندگی ‌و زمانه ‌آقای‌کتاب‌کاشان‌گفت‌وگو شده و خاطراتی‌ درباره‌ مرحوم‌ آیت‌الله ‌مدنی‌کاشانی، آیت‌الله شیخ‌علی‌نجفی‌کاشا‌نی و استاد محسن‌قرائتی هم ‌آمده ‌است.

کتاب«آقای کتاب»، نخستین روایت از یک جریان نادیده در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که 60سال جهاد فرهنگی خاموش یک انقلابی را روایت می‌کند. همچنین یک روایت شهرستانی خوب و جامع از جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را ارائه می‌کند. اثری که با رویکرد تاریخ شفاهی، بخش‌های ناگفته‌ای از فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی یک مبارز فعال در حوزه کتاب را در یکی از شهرهای استان اصفهان روایت می‌کند و مخاطب را به آن سال‌های پرالتهاب می‌برد.

فصل اول کتاب«آقای کتاب» باعنوان«کوچه نراقی‌ها» به سال‌های تولد تا ازدواج حاج علی یزدانخواه پرداخته است. وی مادر خود را در ۷ سالگی و پدرش را هم در ۱۱ سالگی از دست می‌دهد و این امر باعث می‌شود که نزد خواهر خود زندگی را ادامه دهد و برادرش هم نزدِ یکی از اقوام برود که این امر باعث خیر و برکت برای هر دو خانواده می‌شود.در فصل دوم هم که«روزهای مبارزه» نام دارد، به مبارزات و راهپیمایی‌ها و دیگر کارهای میدانی و عملی علی‌یزدانخواه از زبان خود و دیگران پرداخته است.

در فصل سوم کتاب«آقای کتاب»با عنوان«کتب مضره» هم مطالب خوب و خواندنی ارائه شده و در آن، یادآوری می‌شود که حاج علی یزدانخواه با کتابفروشی، پخش اخبار، اعلامیه، نوار و بالاخص رساله امام خمینی(ره) نقش مهمی در پیشبرد اهداف انقلابیون در کاشان داشتند. در این فصل در روایتی از زبان محمد شقاقی آمده‌است: «از اکثر گروه‌ها و شخصیت‌ها اطلاعات داشت. حداقل هفته‌ای دو سه‌بار به مغازه‌اش می‌رفتم تا از اوضاع باخبر شوم و کتاب‌های جدیدی تهیه کنم. کتاب‌هایی همچون رساله آیت‌الله خمینی، کتاب‌های علی دوانی، مصطفی زمانی، بی‌آزار شیرازی و...فقط اگرفردی را می‌شناخت به او رساله می‌داد و معمولا آنها را با جلدی که روی آن نوشته شده بود، رساله آقای موسوی می‌فروخت. آن زمان رساله‌های آقای خمینی با نام‌های دیگری از قبیل آقای مرعشی‌نجفی، آقای شریعتمدار، آقای موسوی و انواع این اسم‌ها پخش می‌شد. من خودم رساله آقای موسوی را از ایشان خریده بودم و داشتم».

در فصل چهارم کتاب هم با عنوان«بهار انقلاب» به جریانات بازار کاشان در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده که حضور مؤثر حاج علی‌یزدانخواه را بیشتر نمایان می‌کند. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با کمک چند نفر از بازاریان، انجمن اسلامی بازار را تأسیس می‌کند و برای کل بازار بلندگو نصب می‌کنند و رسانه عمومی برای بازار تشکیل می‌دهند. در اهدای کتاب به جبهه‌ها نقش‌آفرینی می‌کند، رئیس صنف کتاب‌فروشان می‌شود. این فصل از کتاب به نوعی یادآوری نقش مؤثر افرادی فرهنگی و انقلابی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی، به‌ویژه در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع‌مقدس است که در آن، حاج علی‌یزدانخواه به‌عنوان نمونه‌ و نمادی از شخصیت‌های انقلابی برای حمایت از اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی نقش‌آفرینی می‌کند.

در فصل پنجــم کتــاب، با عنوان«مهدی‌شهید» به مهدی فرزند حاج‌علی‌یزدانخواه پرداخته می‌شود که به شهادت می‌رسد و پس از ۱۰‌سال مفقودالاثری به‌همراه شهدای تفحص‌شده منطقه فاو به کاشان برمی‌گردد. در این فصل در خاطره‌ای از مادر شهیدیزدانخواه آمده است: «وقتی می‌خواستم برایش رختخواب پهن کنم نمی‌گذاشت و می‌گفت رفیق‌هایم در منطقه روی زمین و سنگ می‌خوابند.» در این فصل، خاطرات مادر شهید، که به روحیات و سبک زندگی فرزند شهید خود می‌پردازد، فضای حاکم بر خانواده‌ها در دوران دفاع‌مقدس را یادآوری می‌کند.در این فصل هم به جایگاه حاج علی‌یزدانخواه به‌عنوان پدر شهید و نقش تأثیرگذار او در تربیت فرزندان انقلابی اشاره می‌شود.

فصل ششم کتاب، با عنوان«طریقه»، منش و آداب کسب‌وکار حاج علی‌یزدانخواه را بررسی کرده و چگونگی الگو شدن و الگو ماندن این فرد در شهر خود روایت می‌کند.در این بخش، حمید، پسر راوی می‌گوید:«حاجی نوع کاسبی‌اش متفاوت است. کتابی را ۱۰۰۰‌تومان می‌خرد، قیمت فروش پشت جلد آن ۱۵۰۰‌تومان است اما آن را بیشتر از ۱۱۰۰‌نمی‌فروشد. می‌گویم پدر، شما به مشتری بگویید۱۵۰۰‌تومان و بعد ده درصدش را تخفیف دهید. هزینه‌های حمل‌و‌نقل و باربری و... راهم حساب کنید. می‌گوید: نه، ۱۰۰‌تومان سود کافی است از اول تا الآن به این شیوه کاسبی کرده‌ام و خدا را شکر همه‌‌چیز هم دارم. خودش می‌گفت: نهج البلاغه را ۸۰۰۰‌تومان می‌خرم و آن را 10هزارتومان می‌فروشم اما پشت جلد آن نوشته ۲۵۰۰۰‌تومان! یعنی من در یک کتاب ۱۷۰۰۰‌تومان فایده بخورم؟! هیچ عقل سالمی این را قبول نمی‌کند».

در انتهای کتاب علاوه بر اسناد ساواک و تصاویر و نمایه، یک مقاله تحلیلی تفصیلی با عنوان «مبارزات زیربنایی و زیربنای انقلاب؛ درآمدی بر شناخت شبکه توزیع کتاب و رساله امام خمینی(ره) در دوران انقلاب اسلامی» ارائه شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...