دنیای امروز به سرعت در حال تغییر است. تحولات تکنولوژی، دگرگونی‌های سیاسی، چالش‌های اقتصادی و بحران‌های زیست‌محیطی، تنها بخشی از عواملی هستند که ثبات و اطمینان را از زندگی انسان ربوده‌اند. در چنین دنیایی، سازمان‌ها و کسب‌وکارها برای بقا و رشد، چاره‌ای جز تطبیق با شرایط ووکا (نوسان، عدم‌قطعیت، پیچیدگی و ابهام) ندارند. در این اوضاع، وجود ابزارهایی کاربردی برای فهمیدن سازوکار جهان الزامی به نظر می‌رسد.

مدیریت و رهبری کسب‌و‌کارها به روش ووکا با چشم‌انداز 2050» تالیف دکتر حسین چناری

کتاب «مدیریت و رهبری کسب‌و‌کارها به روش ووکا با چشم‌انداز 2050» تالیف دکتر حسین چناری تلاشی است برای فهم و درک و عمل در زمان ووکا که در ۱۵ فصل با تشریح کامل شرایط ووکا یک راهنمای تمام عیار برای مدیران در جهت مدیریت و تصمیم‌گیری بهتر در شرایط ووکا پدید آورده است.

مقدمه‌ای بر ووکا، آمادگی برای مقابله با ووکا، مدیریت در شرایط نوسانی، مدیریت در شرایط عدم قطعیت، مدیریت در شرایط پیچیدگی، مدیریت در شرایط ابهام، مدیریت و رهبری در دنیای ووکا، تفکر استراتژیک در دنیای ووکا، نوآوری و خلاقیت در محیط‌های ووکا، انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری سازمانی، تصمیم‌گیری در محیط‌های ووکا، مدیریت تغییرات در شرایط ووکا، تحلیل روندها و محیط‌های ووکا، مدیریت منابع انسانی در دنیای ووکا و مطالعات موردی و تجربیات سازمان‌های موفق در ووکا عناوین ۱۵ فصل این کتابند.

از نگاه دکتر حسین چناری مواجهه با ابهام و فقدان قطعیت اغلب از طریق مدیریت ریسک و کنترل تهدیدها صورت می‌پذیرد. اما این شیوه تفکر باید تغییر کند. ابهام‌ها را باید به چشم فرصت‌هایی برای رسیدن به ماورای هویدا، منبع رشد و نوآوری نگریست. درست است که بسیاری از مفاهیم و ایده‌های سنتی مدیریت، قابلیت استفاده در بسیاری از صنایع (البته نه در همه صنایع) را از دست داده‌اند و ساختارهای کنونی در حال ضعیف شدن هستند. با این حال، ابهام می‌تواند مسیر ساختن بنایی جدید و تحول‌آفرین را هموار سازد.

با نگاهی به تاریخ، دکتر چناری خاطرنشان می‌کند: سال 2020 سازمان‌ها را مجبور کرد تا با برخی از شرایط شدید ووکا - نوسانات، عدم‌قطعیت، پیچیدگی و ابهام در مورد همه‌گیری، سیاست، آب و هوا، و سپس واکسن، چرخش و سازگاری داشته باشند. بسیاری از سازمان‌ها راه‌حل‌هایی ساختند که به آن‌ها امکان می‌داد در این شرایط به تجارت خود ادامه دهند، و راه‌حل‌هایی مانند دورکاری و کنفرانس ویدیویی بسیار اصلاح‌شده‌تر و به‌طور گسترده‌تر مورد استفاده قرار گرفتند. این نمونه کوچکی از چگونگی تمایل رویدادهای ووکا به ارائه یک کاتالیزور برای نوآوری و پیشرفت است. سال 2020 به همه ما چیزهای زیادی در مورد ظرفیت و سبک‌های رهبری آموخت. سال 2020 به سطح بالایی از چابکی همه ما نیاز داشت، زیرا باید در پرواز یاد می‌گرفتیم که چگونه کار را در شرایطی که روز و ماه تغییر می‌کرد، انجام دهیم. چه اینکه همه چیز را به صورت آنلاین منتقل کنیم یا مدل‌های کسب‌وکار خود را کاملاً تغییر دهیم، «به کار انداختن آن» درس‌های مهمی برای انتقال به دنیای پس از همه‌گیری به ما آموخت. یکی از این درس‌ها اهمیت تعیین اولویت‌ها بود. اگر بتوانید حیاتی‌ترین جنبه‌های مأموریت خود را شناسایی کنید، می‌توانید به راحتی منابع را هدایت کنید تا مطمئن شوید که کار در شرایط غیرعادی و دشوار انجام می‌شود. و در ادامه، همه به یاد داشته باشیم که بیش از حد به سیستم‌ها، سبک‌های کاری، برنامه‌ها و حتی دفاتر خود وابسته نشویم. هنگامی که حمایت‌ها از بین می‌روند، رهبرانی که حس قوی از اولویت‌های خود دارند و توانایی انطباق سریع با شرایط جدید را دارند، می‌توانند تیم‌ها و کسب‌وکار خود را به مسیر درست برگردانند.

در نهایت با نگاهی خوش‌بین دکتر چناری تاکید دارد: رویکردها و راهکارهای مناسب برای هر شرکت، بستگی زیادی به ویژگی‌‌‌های خاص محیط عملیاتی امروز و آینده آن‌ها دارد. با این حال، برای زندگی و مدیریت بهتر در جهان ووکا باید تغییر را پذیرا باشیم و هدف‌های انعطاف‌پذیر و قابل اصلاح تدوین کنیم، چشم‌اندازها و ارزش‌ها را شفاف بیان کنیم و بر آن تکیه کنیم، مدل‌های تاب‌آوری را در کسب‌وکارها ایجاد کنیم، از داده‌ها و اطلاعات مفید استفاده کنیم و موقعیت‌های مختلف را مدل‌سازی کنیم و تفکر خلاقانه و تفکر خارج از چارچوب را پرورش دهیم و رویکردهای خلاقانه با تمرکز بر آینده را توسعه دهیم. با حفظ این شرایط می‌توانیم سازمان‌های مختلف را برای مقابله با شرایط پیچیده جهان آماده کنیم.

کتاب «مدیریت و رهبری کسب‌و‌کارها به روش ووکا با چشم‌انداز 2050» توسط انتشارات دبیزش در ۴۶۰ صفحه رهسپار بازار کتاب شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...