هنر پشت حجاب سیاست | الف


کتاب «طراحی‌های حسین علاء» که به تازگی توسط نشر فرهنگ معاصر به بازار آمده، بازتاب دهنده تلاش فریدون علاء برای ارائه تصویری‌ست متفاوت از پدرش. کتابی برای به نمایش گذاشتن و تاکید روی جنبه‌ای از ویژگی‌های فردی مردی که شاید بسیاری از آنها که با نام و فعالیت‌های سیاسی‌اش آشنایی دارند، از آن بی‌خبر باشند. فریدون علاء معتقد است که حتی در کتابی که دکتر منصوره اتحادیه (نظام مافی) درباره زندگی و فعالیت‌های پدرش منتشر ساخته است، به بسیاری از استعدادها و خصوصیات اخلاقی حسین علاء چنانکه باید توجه نکرده است؛ بخصوص بخشی از فعالیت‌های هنری پدرش که برای اولین بار در اثر حاضر در اختیار خواننده قرار گرفته‌اند.

طراحی‌های حسین علاء» فریدون علاء

فریدون علاء از این فرصت استفاده کرده تا در رهگذر انتشار این طراحی‌ها، ادای دینی دوباره داشته باشد به یاد و خاطره پدرش که البته این مسئله بیشتر در حد طرح یکی از دغدغه‌های هنری او و همچنین کلیات زندگی شخصی‌اش بوده است. در کنار آن نیز به همین شیوه، خلاصه وار و موجز به اشخاصی پرداخته شده که موضوع طراحی‌های او قرار گرفته‌اند.

شاید اگر حسین علاء در خانواده دیگری به دنیا آمده بود، علاقه و ذوقی که به طراحی و کاریکاتور (همچنین نواختن پیانو) داشت، او را در مسیر دیگری قرار می‌داد و امروز نام و خاطره‌اش به گونه‌ای دیگر در اذهان اطرافیانش باقی مانده بود. اما به دنیا آمدن او در خانواده‌ای که تا چند پشت در منصب‌های بالای حکومتی قرار داشتند؛ به شکل سنتی، پیشاپیش قبای مشاغل دولتی را برای تن او دوخته بودند.

حسین علاء شش ساله بود که ناصر الدین شاه قاجار هنگام بازگشت از سومین سفرش به فرنگ، چند روزی در تفلیس توقف کرد. شاه که در کنسولگری ایران در تفلیس میهمان محمد علی خان علاء السلطنه بود، تحت تاثیر خوشامدگویی فرزندان او به زبان انگلیسی و فرانسه قرار گرفت، آن هم در دورانی که آشنایی با زبان خارجی در میان کودکان، امری نادر محسوب می‌شد.

به هر روی پس از این میزبانی، ناصرالدین شاه به محمد علی خان علاء السلطنه لقب پرنس داد و او را به عنوان وزیر مختار ایران در لندن برگزید. به این ترتیب حسین علاء قریب به هجده سال بعد را در انگلستان گذراند. پس از پایان دوره متوسطه، در دانشگاه لندن رشته حقوق خواند و از همین زمان به عنوان دبیر سفارت مشغول به کار شد. ماموریت پدرش هفده سال به طول انجامید و حسین علاء نیز یک سال بعد از او به ایران بازگشت.

علاءالسلطنه در ایران به عنوان وزیر خارجه در کابینه عین الدوله منصوب شد و پسرش حسین نیز به عنوان رییس دفتر دوباره با او همکارشد. اندکی بعد علاء السلطنه به مدت یک سال و نیم خود به مقام رییس الوزرایی رسید و با حفظ سمت وزارت خارجه را نیز برعهده داشت؛ اما در عمل حسین علاءو بود که امور خارجه را پیش می برد.

کار در جوار پدر و کمک حال او بودن، در زندگی حسین علاء تاثیر بسیار داشت. آشنایی با افراد مختلف و پشت سر گذاشتن موقعیت‌ها و تجربه‌هایی که او به شخصیتی ورزیده در امر سیاست بدل کرد، چنانچه بعدها مصدر خدمات گوناگونی برای وطنش شد. اما روبه رو شدن با شخصیت‌های مختلف در موقعیت‌های گوناگون در این دوره دستاورد دیگری هم داشت. علاء که طبعی هنرمند داشت، در جوانی تحت تاثیر این دیدارها و موقعیت‌ها و نیز خصوصیات جالب توجهی که در اشخاص می‌یافت؛ طراحی و کاریکاتورهایی می‌کشید که بخشی از آنها به یادگار مانده که نشاندهنده ذوق و قریجه غریزی او در این زمینه بوده است.

شکی نیست که آنچه باعث ماندگاری این آثار شده، در درجه نخست موضوع آنها و سپس نقاش‌شان بوده است. شاید اگر صاحب آنها به جای پرداختن به سیاست، به صورت حرفه‌ای به کار هنر پرداخته و در آن آموزش می‌دید و حاصل کارش طراحی‌هایی بود که به جای ذوقی بودن، بیشتر جلوه‌ هنری می‌یافتند.

چنین طراحی‌هایی چنانکه آیدین آغداشلو نیز در نوشته کوتاهش بدان اشاره کرده، در میان برخی از رجال تاریخی ایران امری دایر و رایج بوده است. نمونه بارز آن هم ناصرالدین شاه که کتابچه‌های طراحی‌اش باقی مانده است. «اغلب این طراحی‌ها بلافاصله و خلق الساعه صورت گرفته‌اند و در جاهایی هم از حس طناز و شوخ سرشارند، که گاه به کاریکاتور بدل می‌شوند، طراحی‌ از صورت‌ها و حالات متنوع مردمان و دوستان و اطرافیان در این کارها به فوریت لحظه‌ای وابسته است و چون طراح قصد هنرنمایی خاصی ندارد و بیشتر به قصد ثبت و ضبط لحظه‌ای گذرا طراحی کرده و از حضور آدمی که چهره یا اندامش جلب توجه کرده است، کار به همین خاطر لطف و معنای خاصی پیدا می‌کند.»

آشنایی و اشراف آغداشلو باعث شده در همین چند خط به شکلی موجز اساسی ترین ویژگی‌های کار نقاشانی همچون حسین علاء که به شکلی تفننی و ذوقی به این هنر پرداخته‌اند و کسانی که به قول او رجالی بوده‌اند که اغلب برای‌شان «سیاست» عمده‌تر از ادبیات و هنر بود.

نشر فرهنگ معاصر در اشاره‎ای کوتاه که در صفحه داخل جلد مننتشر شده، این نکته را یادآوری کرده است که کتاب حاضر در ابتدا قرار بوده توسط نشر کتابسرا منتشر شود، درگذشت ناشر (صادق سمیعی) باعث شده که انتشارات فرهنگ معاصر کتاب حاضر را به خواست مولف با همان شکل شمایل و بدون کوچکترین دخل و تصرفی منتشر کند که هم ادای احترامی باشد به حسین علاء و یاد و خاطره صادقی سمیعی.

کتاب حاضر ساختاری دو زبانه دارد، مقدمه آیدین آغداشلو و همچنین مقدمه فریدون علاء که در ابتدای کتاب قرار دارند، عینا در انتهای کتاب نیر به زبان انگلیسی منتشر شده‌اند. همچنین نوشته‌ای که به زندگی حسین علاء اختصاص یافته است. اما در دیگر بخش‌های کتاب که به طراحی‌های علاء اختصاص یافته ترجمه هر متن در صفحه روبرو قرار گرفته چرا که در این صفحات در کنار تصویر طراحی شده توسط علاء از هر شخصیت، بیوگرافی کوتاهی درباره آن فرد آمده است که هم به زبان فارسی است و هم انگلیسی. با این ساختار سعی شده کتاب از شکلی برخوردار باشد که هم بتوان آن را به مخاطب فارسی زبان ارائه کرد و هم به مخاطب انگلیسی زبان.

کتاب حاضر اثری است که به عنوان حدیث نفس و ادای دین فریدون علاء به پدر نامدارش منتشر شده، ادی دینی که برای علاقمندان تاریخ معاصر خالی از جذابیت نیست.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...