اولین کتاب آموزش نوازندگی یک ساز ایرانی که سال ۱۳۱۵ توسط علینقی وزیری از پیشگامان آهنگسازی موسیقی ایران تالیف شده بود، بار دیگر در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

دستور جدید تار علینقی وزیری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «دستور جدید تار» مرحوم علینقی وزیری از نوازندگان و آهنگسازان پیشگام موسیقی ایرانی که به گمان و ادعای تعدادی از کارشناسان حوزه موسیقی اولین اثر تالیفی برای آموزش یک ساز ایرانی است توسط موسسه فرهنگی هنری «ماهور» منتشر شد.

در توضیحات این کتاب آمده است: «کتاب حاضر نخستین اثر چاپ شده در داخل کشور است که به آموزش نوازندگی یک ساز ایرانی (تار) اختصاص دارد. پیش از این تاریخ در دوره قاجار نمونه آثاری تنها در حوزه تئوری موسیقی در ایران ترجمه و چاپ شده بود. علینقی وزیری نیز که پیش از سفر به اروپا بخش زیادی از کتاب «دستور تار» را تدوین کرده بود آن را در سال ۱۳۰۰ شمسی در برلین چاپ کرد.

وی چند سال پس از بازگشت به ایران کتاب‌های «سرودهای مدارس»، «دستور ویولن» و «نظریِ موسیقی» را حد فاصل سال‌های ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ در تهران به چاپ رساند اما «دستور جدید تار» که بخش دوم و تکمله‌ای بر «دستور تار» ِ چاپ برلین است را می‌توان نخستین اثری دانست که برای آموزش یک ساز ایرانی در داخل کشور تدوین و نت نویسی شده و در سال ۱۳۱۵ شمسی به چاپ رسیده است.»

علینقی وزیری مشهور به کلنل وزیری از موسیقیدانان و پیشگامان آهنگسازی برای اجرای ارکستر موسیقی ایرانی بود که از وی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان این عرصه در تاریخ موسیقی کشورمان یاد می‌کنند که ایجاد روشی برای نت نویسی و شیوه تدوین ردیف از جمله آنهاست.

وزیری در تهران به دنیا آمد و به واسطهٔ پدرش در نوجوانی وارد ارتش شد و از همین طریق با موسیقی نظامی آشنا شد. اگر چه در باقی عمرش مدت‌ها در مناسب مختلف نظامی کار کرد و حتی به درجه کلنل هم رسید، اما علاقهٔ او به موسیقی نهایتاً بر علاقه‌اش به امور نظامی چیره شد و بیشتر عمرش را صرف موسیقی کرد.

این هنرمند که از دانش‌آموختگان مدرسه سن لویی تهران بود، در حوالی سی‌سالگی به اروپا رفت و در کشورهای آلمان و فرانسه آموزش موسیقی به روش غربی دید. وزیری پس از بازگشت به تهران، «مدرسه عالی موسیقی» را برای آموزش موسیقی به روش غربی بنا کرد. وی همچنین نت‌نویسی را در موسیقی سنتی ایرانی را ترویج و دو علامت «عرضی سری» و «کرن» را به همین منظور ابداع کرد. وزیری برای اولین بار ردیف موسیقی ایرانی را به صورت مکتوب به نت درآورد و از این طریق و نیز به واسطهٔ شاگردان بسیاری که تربیت کرد، تأثیراتی ماندگار بر موسیقی سنتی ایران گذاشت.

وزیری چندین کتاب مهم در زمینهٔ موسیقی ایرانی از جمله کتاب موسیقی نظری و راجع به زیبایی‌شناسی نوشت. البته از این هنرمند فقط چند قطعهٔ ضبط شده روی صفحه باقی مانده‌است.

این هنرمند فقید موسیقی ایرانی به عنوان اولین کسی که اعتدال مساوی را در موسیقی سنتی ایرانی ترویج کرد شناخته می‌شود. ابداعات وزیری و علاقه‌اش به ترویج روش غربی آموزش موسیقی، مورد انتقاد موسیقی‌دانان هم‌عصر او و پس از او بوده‌است، اما منتقدان در اینکه وزیری تأثیری ماندگار بر موسیقی ایرانی گذاشته هم‌نظر هستند.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...