کتاب‌های برگزیده و شایسته تقدیر سال ۱۴۰۲ از سوی شورای کتاب کودک معرفی شدند.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، شورای کتاب کودک هر ساله پس از بررسی کتاب‌های کودک و نوجوان آثاری را به عنوان برگزیده و شایان تقدیر معرفی می‌کند که به کتاب‌های برگزیده لوح و نشان «ماهی سیاه کوچولو» و به کتاب‌های شایان تقدیر «لوح تقدیر» اهدا می‌شود.

 خاطرات یک گاو Memorias de una vaca

کتاب‌های برگزیده و شایسته تقدیر سال ۱۴۰۲ در مراسم ۶۲ سالگی شورای کتاب کودک که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، به این شرح معرفی شدند:

شایسته تقدیر بخش داستان:
«غروب نارنجی اوگاندا»: اتاید، تینا. مترجم فاطمه طاهری، نشر پرتقال. (12+ سال)
«آواز فاخته»: هاردینگ، فرانسیس. مترجم محمد عباس‌آبادی؛  نشر پرتقال. (12+ سال)
«خاطرات یک گاو»: آچاگا، برناردو. علیرضا شفیعی نسب؛ نشر آفرینگان. (12+ سال)

برگزیده بخش شعر:
«شال‌گردنی با رنگ‌های تابستانی»: نیری، صفورا؛ موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان. (12+)

شایسته تقدیر بخش شعر:
«خط خطی روی نیمکت سنگی»: تولایی، حسین؛ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. (15+)
«امضاء؛ منِ دل تنگ»: سلمانی، بهاره؛ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.(15+)
«آسمان مگر تمام می‌شود؟»: هاشمی، منیژه؛ منادی تربیت. (15+).

برگزیده کتاب‌های تصویری:
«عجیب‌ غریب»؛ نویسنده و تصویرگر: یانسن، مارک، . مترجم سحر ترهنده؛ انتشارات فاطمی. (3+)

شایسته تقدیر کتاب‌های تصویری:
«چمدان»؛ نویسنده و تصویرگر: بالستور، کریس نیلر. مترجم علیرضا خزائی؛ نشر میلکان. (6+)
«گوردون را ندیدی؟» نویسنده: اپستاین، آدام جِی. تصویرگر: روت چَن؛ مترجم شیوا حریری. نشر چشمه.(3+)
«باغ و قطره‌های رنگ» نویسنده: احمدی، احمدرضا. تصویرگر: میترا عبدالهی. نشر پرتقال. (6+)
«غول بوس‌کن حرفه‌ای» نویسنده: سیدآبادی، علی‌اصغر، تصویرگر: رضا دالوند،  انتشارات فاطمی. (3+)

«پسر اقیانوس» نویسنده: رجبی، مهدی. تصویرگر: هاله قربانی؛ نشر افق. (6+)

برگزیده گروه دانش‌ اجتماعی و زندگینامه:
«چشم‌هایت را ببند» اثر پرز اسکریوا، ویکتوریا. مترجم سحر ترهنده. انتشارات فاطمی.

شایان تقدیر گروه دانش‌ اجتماعی و زندگینامه:
«این کش مال من است» اثر شینسوکه، یوشی‌تکه. مترجم رضی هیرمندی. نشر افق.
«درخت باش!» اثر جانفراری، ماریا. مترجم رضی هیرمندی؛ نشر پرتقال. (6+)

شایان تقدیر گروه علوم:
«چرا؟» اثر پراپ، لیلا. مترجم شیوا حریری؛ نشر چشمه(6+).

برگزیده گروه آثار الکترونیکی:
«دروازه مردگان»[کتاب گویا]، 3 جلد، شاه‌آبادی حمیدرضا. نشر سماوا. (12+)

شایان تقدیر گروه آثار الکترونیکی:
«جادوگرها» [کتاب گویا]. دال، رولد. مترجم علی هداوند. کتاب‌سرای نیک. (9+)

برگزیده ادبیات نمایشی:
«نمایشنامه‌های محبوب کودکان» کلمن ای ، جنینگز، هریس ، اوراند. مترجم: حسین فدایی حسین، انتشارات نمایش.

شایان تقدیر ادبیات نمایشی:
«آرش کمانگیر» نظری، شهریار. انتشارات فرهامه.
«منو بخور» پاپن، ناتالی. مترجم مرجان پروانه‌پور. نشر نونوشت.

برگزیده کهن:
(هفت جاویدان 1) «باران خاکستر»: بازآفرین مرجان فولادوند، نشر هوپا. (15+)
(هفت جاویدان 2) «آتش تاریک»: بازآفرین مرجان فولادوند، نشر هوپا. (15+)
(هفت جاویدان 3) «همزاد آفتاب»: بازآفرین مرجان فولادوند، نشر هوپا. (15+)

................ هر روز با کتاب .................

صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...