کتاب «جودی دمدمی پری دندان می‌شود» نوشته مگان مک‌دونالد با ترجمه محبوبه نجف‌خانی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، این کتاب هشتمین عنوان از مجموعه «جودی دمدمی و دوستان» است که ترجمه‌اش توسط این ناشر چاپ می‌شود.

جودی دمدمی شخصیت داستانی مخلوق مگان مک‌دونالد نویسنده آمریکایی کودک و نوجوان است که به دلیل استقبال مخاطبان از کتاب‌های جودی‌دمدمی‌اش، به‌غیر از کتاب‌های «جودی دمدمی»، مجموعه‌های دیگری درباره «استینک» برادر جودی، «جودی‌دمدمی و استینک» و در نهایت «جودی دمدمی و دوستان» نوشت که ترجمه فارسی‌شان توسط نشر افق منتشر شده و روال انتشارشان ادامه دارد. مک دونالد اولین نوشته خود را در سن ۱۰ سالگی در روزنامه مدرسه اش منتشر کرد. از آن زمان تا امروز، بیش از ۵۰ کتاب برای بچه‌ها نوشته که اتفاقات مربوط به بیشتر آن‌ها را از خاطرات کودکی خودش وام گرفته است. این نویسنده دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته کتابداری از دانشگاه پترزبورگ است. مک دونالد پیش از نویسندگی، در موزه، کتابخانه و کتابفروشی کار کرده است. او مدتی هم نگهبان پارک بوده است.

چاپ ترجمه مجموعه «جودی دمدمی و دوستان» با عرضه ۵ جلد اول این مجموعه، اردیبهشت سال ۹۷ توسط افق انجام شد. با اضافه‌شدن ۲ کتاب «خانم دمدمی در بدبیاری روز تولد» و «آقای تاد در روز شوخی اول آوریل» این مجموعه ۷ تایی شد و حالا هشتمین عنوانش نیز به بازار نشر آمده است. همه کتاب‌های یادشده در قالب مجموعه «کتاب‌های فندق» توسط این ناشر چاپ شده‌اند.

در «جودی دمدمی پری دندان می‌شود»، جودی از یک پسر کلاس‌پنجمی شنیده پری دندان وجود ندارد و حالا می‌خواهد خودش امتحان کند ببیند حرف آن پسر راست است یا نه. جودی برای این‌کار تنها به دو چیز نیاز دارد: یک عدد دندان لق و یک تله برای پری دندان تا گیرش بیندازد.

داستان این کتاب ۳ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: یرپ نادند، دهانت را بازِ باز کن و بگو آآآ استینک، عملیات پری دندان.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

اِیمی گفت: «اما همه می‌دانند پری دندان وجود دارد. پری دندان یک دختر ریزه‌میزه جادویی است که عینک می‌زند، با بال‌های پروانه‌ای پرواز می‌کند و هرجا می‌رود پودرهای براق جادویی می‌پاشد.»
جودی دنباله حرف اِیمی را گرفت: «و دندان‌هایش اُرتدنسی شده و برق‌اند و می‌درخشند. پری دندان باید دندان‌هایی سالم و قشنگ داشته باشد.»
اِیمی گفت: «یک چوب جادویی دستش می‌گیرد که از نخ دندان نقره‌ای درست شده. و از دندان‌پزشک هم نمی‌ترسد.»
جودی گفت: «اسم اصلی‌اش پریزاد است، اما صدایش می‌کنند پری. وقتی که بال‌هایش خسته می‌شود، سوار سفینه فضایی می‌شود و این‌ور و آن‌ور می‌رود.»
راکی گفت: «اصلا هم این‌طور نیست. همه می‌دانند که پری دندان، پسر است. قیافه‌اش هم مثل دزدهای دریایی است و روی یک چشمش چشم‌بند دارد و شنل می‌پوشد.»
فرانک دنباله حرف راکی را گرفت: «و یک تخته موج‌سواری با خودش دارد. پری دندان سوپرقهرمان است، درست مثل کاپیتان زیرشلواری. من می‌دانم، چون همین چند روز پیش یکی از دندان‌هایم افتاد.» و دهانش را بازِ باز کرد و جای خالی دندانش را نشان داد.

این کتاب با ۶۴ صفحه رنگی مصور، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...