اریک کارل درگذشت

06 خرداد 1400

اریک کارل [Eric Carle]، نویسنده امریکایی کتاب پرفروش «کرم خیلی گرسنه» در 91 سالگی از دنیا رفت.

اریک کارل [Eric Carle]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نویسنده کتاب‌ «کرم خیلی گرسنه» و کتاب‌هایی چون«می‌خواهی که دوست من باشی» و «کفش‌دوزک بداخلاق» در سن 91 سالگی از دنیا رفت. به گفته خانواده‌اش، او در کمال آرامش و در میان اعضای خانوده‌اش دنیا را ترک کرد.

اریک کارل در طول زندگی حرفه‌ای خود طراحی و تصویرگری خود بیش از 71 کتاب کودک را بر عهده داشت، آثاری که بالای 170 میلیون نسخه در سراسر دنیا به فروش رسیدند.

مشهورترین کتاب او «کرم خیلی گرسنه» که در سال 1969 منتشر شد همچنان در سراسر دنیا از محبوبیت بسیاری برخوردار است و در سال 2020 نیز در رتبه نخست پرفروش‌‌ترین کتاب‌ها قرار گرفت.

اریک کارل در سیراکیوس نیویورک در سال 1929 متولد شد. او در سن 6 سالگی به همراه پدر و مادرش که هر دو از مهاجران آلمانی بودند به وطن خود در شهر اشتوتگارت آلمان نقل مکان کرد.

کارل پس از فارغ‌التحصیلی از آکادمی معتبر هنرهای زیبای اشتوتگارت با یک رزومه مختصر و 40 دلار در جیبش به نیویورک بازگشت و توانست شغلی در روزنامه نیویورک‌تایمز پیدا کند.

شروع کار حرفه‌ای او به عنوان تصویرگر کتاب‌های کودک در سال 1967 و زمانی آغاز شد که بیل مارتین یکی از کارهای تصویری او را در یک مجله پزشکی دید. او از کارل دعوت کرد تا تصویرگری کتاب‌ «خرس قهوه‌ای، خرس قهوه‌ای چه چیزی را می‌بیند؟» بر عهده بگیرد.

او اولین کتاب کودک خود را با عنوان «1.2.3 به سوی باغ‌وحش» در همان سال و «کرم خیلی گرسنه» را سال بعد از آن منتشر کرد که به 70 زبان در دنیا ترجمه شد.

خود کارل درباره محبوبیت این کتاب در سطح جهانی گفته بود: «فکر می‌کنم این کتاب امیدواری است. بچه‌ها به امید نیاز دارند. یک کرم کوچک بی‌اهمیت می‌تواند به پروانه‌ای زیبا تبدیل شود و با هوش و استعداد خود به جهان پرواز کند. آیا من هم می‌توانم چنین کاری انجام دهم؟ بله که می‌توانی. و فکر می‌کنم جذابیت این کتاب همین باشد.»

به عنوان یک هنرمند چندبعدی، آثار کارل به کتاب‌های کودک محدود نبود. او در کارهای هنری دیگری نظیر نقاشی، مجمسه‌سازی، تئاتر و حتی طراحی مبلمان وارد شد و آن‌ها را تجربه کرد.

به گفته خانواده او، کارل تا آخرین لحظات عمرش یک هنرمند بود و تا همان لحظه هم کار می‌کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...