شماره جدید ماهنامه فرهنگی، اجتماعی آزما با پرونده‌ «با پای زخمی در ماراتن هنر و اندیشه» منتشر شده و روی پیشخان مطبوعات آمده است.

 ماهنامه فرهنگی، اجتماعی آزما 175

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ماهنامه فرهنگی، اجتماعی آزما در شماره ۱۷۵ مطالب مختلفی در بخش‌هایی همچون سرمقاله، یادداشت، نگاه، گفتگو، بررسی، سفیدخوانی، نیم نگاه، مقاله، پرونده، در حوالی صحنه، نقد، داستان ایرانی، داستان خارجی و معرفی کتاب منتشر کرده است.

در این شماره از ماهنامه در بخش سرمقاله مطلبی با عنوان «باکینگهام مشاور احتیاطی!» (سردبیر)؛ در بخش یادداشت مطلبی با عنوان «هوش مصنوعی و چراغ علاءالدین امیرخان!» (مدیرمسئول)؛ در بخش نگاه مطلبی با عنوان رویانویسی یا اتوبیوگرافی، در بخش گفت‌وگو مطالبی با عناوینی همچون اندر احوالات؛ گفتگو با دکتر عبدالحسین نیک گهر با عنوان طبقه متوسط فروپاشیده؛ در بخش بررسی مطالبی با عناوینی همچون آنا آخماتوا، نامی بر بلندای شعر و عشق، زنی با سیمای شهبانوی تراژدی‌ها، زنی با چشم‌های خاکستری، زندگی دوباره در شعر «بدون قهرمان»، چند شعر از آنا آخماتووا، در بخش گفت‌وگو مطالبی با عنوان گفت‌وگو با حسن میرعابدینی (نگاهی به ادبیات ژورنالیستی ایرانی؛ از آغاز تا…) و «این مرز پر گهر از دیروز تا امروز»؛ در بخش سفیدخوانی مطلبی با عنوان انوشیروان دادگر و خاطره بانو خانم منتشر شده است.

همچنین از دیگر مطالب این شماره از ماهنامه آزما می‌توان به گپ و گفتی از راه دور با خالق اسفار کاتبان در بخش گفتگو و معرفت شناسی باشلار انسان و تکنولوژی در بخش مقاله اشاره کرد. در بخش نیم نگاه مطلبی با عنوان در شانزدهمین سالمرگ کورت ونه‌گات نگاهی به جهان طنزآمیز و تلخ او / ‏‬مراقب آنچه تظاهر می‌کنیم، باشیم؛ در بخش مقاله مطلبی با عنوان شغل خطرناکی به نام هنر / ‏چرا‬هنرمندان به مرگ خودخواسته تمایل دارند؟ منتشر شده است.

در این شماره از ماهنامه در بخش پرونده مطلبی با عنوان با پای زخمی در ماراتن هنر و اندیشه، در بخش در حوالی صحنه گفت‌وگو با اوشان محمودی / ‏‬دلم برای گربه نره و روباه مکار می‌سوزد و در بخش نقد مطالبی با عناوینی همچون تماشای فاجعه پشت پرده رنگ‌ها و به دنبال نشانه‌های یک روزگار دوزخی منتشر شده است.

در بخش داستان ایرانی مطالبی با عناوینی همچون راز، حاشیه امن و خیرگی و در بخش داستان خارجی سگ راهنمای ارموسیا، حکایت شاعر و زن خانه دار، ترسو، موراکامی و دیوارهای نامطمئن یک شهر منتشر شده است. در بخش معرفی کتاب «زندگی نامه کوروش بزرگ، شاه جهان و…» معرفی شده است.

در بخشی از این شماره مجله «آزما» می‌خوانیم:

بررسی قلم‌های ژورنالیستی کار سخت و زمان بری است، هم نشریات کمیاب و سخت یاب اند و دوره به نسبت کامل آنها را باید با جستجو در کتابخانه های گوناگون یافت؛ هم پژوهشگر باید صفحات بسیار زیاد دوره جریده ای خاص را جستجو کند و ضمن فهرست برداری مطالب مهم، برخی سرمقاله‌ها و مقاله‌ها را بخواند و از آنها نمونه‌ای انتخاب و نقل کند تا سمت سوی فکری نگارندگان نشریه و ویژگی‌های سبکی مهم‌ترین قلم‌های فعال در آنها را شرح دهد.

هرچند از تاریخ‌های مطبوعات و آثار تاریخ نگاران معاصر نیز بهره برده ایم. عمدتاً به خود نشریه متکی بوده ایم. پیش آمده است که مطلبی در تاریخ مطبوعات درباره نشریه‌ای ذکر شده که در خود نشریه به صورت متفاوت یا مغایر با آن برخورده ایم. جالب اینکه اغلب مقاله نویسان بعدی اشتباه تاریخ نگار اولیه را تکرار کرده اند. مشکل کمبود پژوهشگر نیز بر زمان بر شدن بررسی قلم‌های ژورنالیستی اثر می‌گذارد...

این‌شماره از مجله مذکور با بهای ۷۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...