کتاب «جامعه‌شناسی ادراک عاشقانه» اثر مهرداد ناظری و مارال فروغی به بررسی و تحقیق درباره مفهوم ادراک عاشقانه از منظر اجتماعی و فرهنگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازد و نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که چگونه کنشگر در روندهای اجتماعی، ذهن و احساس عاشقانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش شکل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد.

جامعه‌شناسی ادراک عاشقانه مهرداد ناظری و مارال فروغی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، در این کتاب تبیین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که عشق در انسان، هزاران راه برای رشد و تجربه کردن دارد و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند در قالب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی نظیر نابالغ، تروماتیک (آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زا) و بالغ شکل گیرد که البته ممکن است فردی در رابطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای حتی از منظر بیرونی آسیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زا حضور داشته باشد و احساس لذت کند؛ لذا آنچه این اثر بر آن صحه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد، درک عشق در معنای متکثر و امروزین آن است. مطالعه در پیشینه این کار نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد تاکنون در این زمینه در فارسی و حتی انگلیسی (به طور مستقیم) تألیفی یافت نشده است و جنبه نوآورانه دارد.

عشق مفهومی است که به تعداد کنشگران اجتماعی در روی کره زمین قابل تجزیه و تحلیل و تفسیر است. در دوره جدید، عشق با مفهوم پیچیدگی همراه شده؛ بر این مبنا، می‌توان آن را با تفکر پیچیده یا ادراک عاشقانه پیچیده توضیح و تفسیر نمود. عشق در معنای جدید، قالبی فراانسانی نیز پیدا کرده است؛ مثلا از عشق انسان‌ها به ربات‌ها یا از عشق انسان به کهکشان‌ها، هستی، کائنات سخن به میان می‌آید.

این کتاب شامل دوبخش است که بخش اول آن به بررسی نظری و مفهوم‌سازی ادراک عاشقانه می‌پردازد؛ که در نوع خود در ایران و حتی در جهان جنبه‌های نوآورانه دارد. در بخش دوم یک تحقیق میدانی و عملیاتی در قالب دو پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد در شهرهای تهران و قمصر کاشان انجام و ارائه شده که طی آن تیپ‌شناسی جدیدی از عشق، از زاویه دید دانش‌‌آموزان این دو شهر ارائه و با هم مقایسه شده است.

در فصل اول کتاب معنای ادراک و ادراک اجتماعی و تعاریف معین و حساس از آن بیان شده است. در فصل دوم ادراک از منظر جامعه‌شناسی، پدیدارشناختی، اگزیستانسیالیستی، فصل سوم اجتماعی شدن و ادراک مورد بررسی و در فصل چهارم تیپ‌شناسی حساس از عشق ارائه شده است. در فصل پنجم، مفهوم اراده و آزادی کنشگر در ادراک عاشقانه و در فصل ششم جهان ادراک و رابطه آن با هنر و عشق پرداخته شده است.

اشباع شدگی رسانه و مسئله ادراک از منظری خلاقانه، رابطه ادراک با طبقه اجتماعی و نظام سرمایه‌داری، مراحل ادراک، دیالکتیک بلوغ عشق و مسئله ناباروی از منظری متفاوت و نوآورانه، ادراک عاشقانه و رابطه آن با دوره‌های تاریخی ـ اجتماعی عناوین دیگر فصل‌های کتاب است.
 

«تهوع» و ادراک متفاوت از زندگی
در بخشی از کتاب، نویسنده داستان «تهوع» اثر ژان پل سارتر را برداشتی متفاوت از زندگی می‌داند و بیان می‌کند: داستان «تهوع» اثر ژان پل سارتر، بدون شک یکی از آثار مهم فلسفی و جامعه‌شناختی قرن بیستم است. اگرچه صبغه داستانی دارد اما مفاهیمی بسیار متفاوت از معنای زندگی را بیان می‌کند. کتاب، داستان مورخ جوانی است که در حالتی از افسردگی و رنج زندگی می‌کند و هیچ پیوندی با خانواده ندارد. تنها کاری که می‌کند رفتن به کافه یا کتابخانه و آشنایی با افراد مختلف است.

او به مرور متوجه این موضوع می‌شود که اشیای بی‌جان می‌توانند بر موقعیت او تاثیرگذار باشند و احساسی مانند تهوع را در او ایجاد کنند که او می‌تواند با موسیقی یا داستان این حس تهوع را کمی تسکین دهد. در ابتدا شاید خواننده از خواندن داستان تهوع به این نتیجه برسد که موضوع مطروحه در داستان به نوعی بیماری روانی یا افسردگی است، در حالی که خواننده به مرور خواهد فهمید که در واقع این یک ویژگی خاص است که شخصیت اول داستان با آن مواجه شده که انسان‌ها در دنیای مدرن با این ویژگی‌ همواره دست به گریبان هستند.

در واقع این تغییراتی است که هر فرد در خودش انجام می‌دهد و ارتباط او با محیط و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، مرتبا در حال تغییر است. شاید در اینجا به نوعی مفهوم جاودانگی مد نظر سارتر باشد. شخصیت داستان در پی معنایی از زندگی است اما او به دلیل مواجهه با واقعیت زندگی، دچار نوعی دوگانگی است.

قهرمان داستان، انسان متفاوتی در دنیای مدرن به حساب می‌‌آید، زیرا حتی ظاهری متفاوت از بقیه دارد و با موهای سرخ در کافه‌ها می‌گردد. شاید بتوان گفت او مرتبا با تغییراتی در جامعه روبرو می‌شود و تلاش می‌کند که خودش را بهتر بشناسد، اما نمی‌تواند و مدام در فاز تغییر قرار می‌گیرد که همان حکایت جمله معروف فیلسوف یونانی «هراکلیتوس» است که می‌گوید: «نمی‌توان در یک رودخانه دوبار شنا کرد زیرا شنا کردن برای بار دوم در همان رودخانه، دیگر رودخانه قبلی نیست چرا که جریان آب همه چیز را تغییر داده است.»

هدف نویسنده از اشاره به داستان معروف تهوع، بیان کردن تغییر در نوع نگاه به اجتماعی شدن است. یک فرد مانند قهرمان داستان، می‌تواند در تحولات اجتماعی فردی متفاوت شود. انسانی که از منظر دیگران ضد اجتماعی است اما در واقع او در حال ایجاد جهان جدیدی است.

یکی از پرسش‌های بنیادینی که در کتاب به آن پرداخته شده است، تاثیر سرمایه‌داری بر ادراک‌های عاشقانه انسان است. مولفان در پاسخ به این پرسش‌ها می‌گویند: «در حال حاضر تناقض‌هایی در سرمایه‌داری وجود دارد، که به نوعی نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت؛ قطبی شدن جهان و اینکه جهان به سمت نابرابری شدید می‌رود و دو قطب دارا و ندار در مقابل هم قرار می‌گیرند، در چنین فرایندی طبقه متوسط تضعیف می‌شوند و مشروعیت نظام‌های اجتماعی زیر سوال می‌رود و در چنین فازی ادراک انسان‌ها با اقتصاد پیوند می‌خورد.

در نظام سرمایه‌‌داری امروزه آنچه مورد نیاز است، ابزارهای جدید است. زیرا هرچه ابزارها گسترده‌تر می‌شوند به همان نسبت، نوع نیازها نیز تغییر می‌کند. سرمایه‌داری، به شدت سیستمی وابسته به بازار است و بازاری که می‌تواند تعیین‌کننده همه چیز باشد. البته باید در نظر داشت که بعد از جنگ جهانی دوم، دوران طلایی وجود داشت که سرمایه‌داری بیشتر مبتنی بر ایجاد تعادل و سیستم دولت – ملت بود.»

به اعتقاد نویسنده فضای ناامنی و گسترش ساختار جنگ محور سرمایه‌داری، باعث شده که منابع زیرزمینی از کشورهای خاورمیانه استخراج و به جای آنکه حجم عظیمی از اسلحه خریداری شود، مبادله دلارهای نفتی با اسلحه باعث تضعیف نظام انسان‌گرایی شده است.

کتاب «جامعه‌شناسی ادراک عاشقانه» اثر مهرداد ناظری و مارال فروغی در 224 صفحه از سوی نشر علم به بهای 45 هزارتومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...