یادی از یک سفر تاریخی | اعتماد


کتاب «سرزمین فلسفه و هنر: سفر سیدمحمد خاتمی به یونان» نوشته محمود فاضلی دیپلمات پیشین و پژوهشگر تاریخ در 212 صفحه از سوی انتشارات اطلاعات منتشر شد. سفر پنجمین رئیس جمهوری ایران (1376-1384) به جمهوری یونان از 22 الی 25 اسفند 1380 به‌همراه هیات عالی‌رتبه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در دوره زمانی خود به‌عنوان یک سفر مهم برای جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا به ثبت رسید. کتاب حاصل خاطرات این سفر رسمی سه روزه است.

سرزمین فلسفه و هنر: سفر سیدمحمد خاتمی به یونان» نوشته محمود فاضلی

هرچند روسای جمهوری ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی سفرهای متعددی به اقصی نقاط جهان داشته‌اند اما بی‌تردید سفر یاد شده به سرزمین تاریخی و کهن یونان به‌دلیل قدمت تاریخی آن از جایگاه برجسته‌ای برخوردار بود.

نویسنده که در آن دوره زمانی به‌عنوان دیپلمات وزارت امور خارجه در این کشور مشغول به فعالیت بود، در بسیاری از ملاقات‌ها و برنامه‌های این سفر عضو هیات ایرانی بود. اگرچه بخش‌هایی از کتاب در همان دوره به نگارش درآمده بود و در یک رسانه داخلی منتشر شده بود اما نویسنده پس از 19 سال اقدام به انتشار کتاب کرده و هدفش نه تنها ثبت این سفر در تاریخ روابط سیاسی دو کشور بلکه به‌عنوان سفر یک رئیس جمهوری ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به یک کشور عضو اتحادیه اروپا بود.

نویسنده تلاش کرده تا اطلاعات ارائه شده خاص آن دوره تاریخی باشد، اما در صورت ضرورت اطلاعات جدیدی در پاورقی‌ها در اختیار خوانندگان قرار داده است و هرجا رویداد قابل توجهی بوده تا حد امکان به شرح و تبیین موضوعات و حوادث مهم پرداخته است. چهره‌ها و بازیگران آن دوره زمانی را معرفی کرده و زندگی‌نامه او را بررسی کرده است. این سفر در آن دوره زمانی به‌شدت مورد استقبال مقامات، احزاب سیاسی و پارلمانی و رسانه‌های نوشتاری و تصویری قرار گرفت.

سیدمحمد خاتمی در ابتدای کتاب طی یادداشتی می‌نویسد: «اندیشه، تاریخی به درازای عمر بشر دارد ولی فلسفه (همان‌گونه که از نام آن پیداست) در یونان پا گرفته است و از آنجا در جهان گسترش یافته است و از جمله تفکر فلسفی در جهان اسلام وامدار یونان است، هرچند که فلسفه یونانی در جریان بسط خود صورت‌های گوناگون گرفته است و نیز ابواب و مسائلی بر آن افزوده یا از آن کاسته شده و نوآوری‌ها را در اندیشه فلسفی نمی‌توان انکار کرد. ایران و یونان (علاوه بر تبادل اندیشه) از جهتی دیگر از دیرباز در ارتباط بوده‌اند چه به صورت جنگ و درگیری و چه در هیات مراوده فرهنگی و تجاری، به هر حال یونان برای تاریخی بشریت از حمله ایران و ایرانی جایگاه والا دارد. گو اینکه یونان امروز را نمی‌توان و نباید با یونان دیروز یکی دانست. سفر من به‌عنوان رئیس جمهوری ایران (در پاسخ به سفر نخست وزیر وقت یونان) سفری خاطره انگیز بود و آثار خوب سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای دو کشور داشت».

خاتمی پس از دیدار با آقای استفانوپولس رئیس جمهوری فقید یونان، در کنفرانس خبری اظهار داشت: «یونان یک کشور کوچک نیست. افقی است که خورشید انسانیت آن را روشن کرده است. تا انسان پرسش‌گر وجود دارد و تا فلسفه هست و تا نام ارسطو و افلاطون وجود دارد، نام یونان نیز وجود دارد. یونان تاریخی است که بشریت را مدیون خود کرده است. اندیشه، فلسفه و صلح در یونان توسط پیشوایان بزرگ فکر و اندیشه مطرح شد. هیچ دوستدار دانش و فلسفه‌ای نیست که در قبال تاریخ یونان تعظیم نکند. برای من موجب افتخار است که از یونان دیدار می‌کنم و سلام خود و ملت شریف و بزرگ ایران را به شما و دولت یونان ابلاغ می‌کنم. ایران و یونان و نزد مسلمانان در طول تاریخ گفتگوهای علمی و فلسفی داشته‌اند که برای بشریت منشا خیر بوده است. ما از هرگونه گسترش روابط با یونان استقبال می‌کنیم. دو ملت وارث تمدن عمیقی هستند. همکاری ما باید یک همکاری مثبت باشد. شایسته است یونان و ایران در دنیای آشفته کنونی، دنیای جنگ و دنیای تبعیض در زمینه دادن پیام صلح گفت‌وگو و عدالت و منطق با یکدیگر همکاری کنند.»

این سفر در حالی برگزار ‌شد که پس از حملات یازدهم سپتامبر، این نخستین دیدار رئیس جمهوری از یک کشور غربی بود. یونان و تعدادی از کشورهای اروپایی مخالفت خود را با اطلاق «محور شرارت» از طرف رئیس جمهوری آمریکا جرج بوش که کشورهای ایران، عراق و کره‌شمالی را چنین خطاب کرده بود، اعلام داشتند.

سخنان رئیس جمهوری وقت ایران در دیدار با نخست وزیر وقت یونان (سیمیتیس) از بخش‌های مهم سفر بود. به گفته خاتمی: «یونان جایگاه بزرگی در تاریخ دارد و در جغرافیای یونان قرار گرفتن لذت بخش است، اما قرار گرفتن در تاریخ یونان به انسان شادابی خاصی می‌دهد. یونان نقش ممتازی در تاریخ بشریت دارد. دسترسی به سقراط در روزگار ما دشوار است اما راهی که سقراط پیش پای بشریت گذاشت همه بشریت به آن نیازمند است. ایشان اولین کسی است که دیالوگ را مطرح کرد. زمانی که فریبکاران خود را عالم می‌دانستند او گفت «من دوستدار دانش و فیلسوف هستم» و اعتقاد داشت با گفت‌و‌گو می‌توان به این حقیقت نزدیک شد. در زمانی که انسان‌ها در روابط خود فریب و زور را به کار می‌بردند این قصه تکرار می‌شود. لذا سقراط شهید می‌شود و زورگویان ادامه حیات می‌دهند، ولی آن که در تاریخ می‌ماند اندیشه سقراط‌ است. حقی که یونان و اندیشه یونانی برگردن بشریت دارد.»

از دیدگاه او «یکی از عوامل اصلی پدیده تروریسم، سرکوب ملت و تحقیر آن‌هاست و اگر یک قدرت وجود داشته باشد و با زور بخواهد همه را تابع خود کند بدون تردید درگیری‌ها ادامه خواهد یافت. امروز دنیا آشکارا، با بکارگیری بمب اتم تهدید می‌شود و آن هم از سوی قدرتی که بزرگ‌ترین قدرت اتمی دنیاست. البته اروپا و آمریکا و بخش‌های دیگر دنیا و معتدلین خود آمریکا با این امر مخالف هستند. اگر ما می‌خواهیم با جنگ و تروریسم مقابله کنیم بایستی به سوی تفاهم و گفت و‌گو حرکت کنیم.»

رئیس جمهوری ایران در دانشگاه روابط بین‌الملل پانتئون شهر آتن نیز حضور یافت و پس از دیدار کوتاهی با رئیس وقت این دانشگاه، وارد سالن همایش‌های این دانشگاه شد. جمعیت انبوهی در سالن این دانشگاه به انتظار این سخنرانی بودند. ابتدا آقای «یوانیس واوراس» ریاست دانشگاه پشت تربیون قرار گرفت و طی سخنانی چنین گفت:
رئیس جمهوری ایران یک فرد متفکر، سیاستمدار و نویسنده می‌باشند. ایشان دارای تحصیلات فلسفه، حقوق و الهیات بوده و همواره توجه خاصی به تعلیمات دانشگاهی نشان داده‌اند. ایشان تا چندی پیش همزمان با فعالیت‌های سیاسی و اجرایی خود به تدریس در مقطع کارشناسی ارشد مشغول بودند. از نگاه ایشان اگرچه ارزش‌های جهان شمولی وجود دارند که همه با آن موافق‌اند، اما تنوع فرهنگ‌ها ایجاب می‌کند که به تفاوت در دیدگاه‌ها احترام گذاشته شود. نتیجتا راه دیگری برای همزیستی ملت‌ها بجز درک متقابل و پذیرش تفاوت‌های فرهنگی یکدیگر وجود ندارد و برای دستیابی به این تفاهم از روش گفت‌وگو که همان دکترین سقراط می‌باشد به‌عنوان آموزگار اندیشه و تبادل نظر امکان‌پذیر است.»

محمد خاتمی در میان تشویق‌های شدید حضار در سالن دانشگاه، پشت تربیون قرار گرفت و در بخشی از سخنانش چنین گفت: «ماجرای ایرانیان و یونانیان ماجرایی بسیار قدیمی است. تاریخ روابط و مناسبات، مشحون از حوادث تلخ و شیرین است و خود علتی شده است برای تولید و تولد آثار بزرگ فلسفی، کلامی و ادبی، دیگر اثری از تلخی و زشتی و خشونت به جای نمانده است.آنچه امروز، ما به نام فلسفه اسلامی می‌شناسیم، چیزی نیست جز کوشش و تامل متفکران برزگ اسلامی، که تمام هم خود را صرف کرده‌اند تا از حکمت و معرفت یونانیان باستان، آنچه را متناسب با دیدگاه فکری خود دانسته‌اند، برگیرند و سپس آموخته‌های خود را گسترده و عمیق سازند و نهایتا با تطّور و تکامل دانش و فلسفه خود نظامی از فکر و فلسفه به جهان عرضه کنند که تا امروز بخش زیادی از نظریات ایشان، جان تشنگان معرفت فلسفی را سیراب کند. فلسفه اسلامی با تاثیر عمیق خود در فلسفه و کلام لاتینی – مدرسی در حقیقت متصل کننده دو بخش از حافظه فرهنگی و فلسفی غرب است. فلسفه اسلامی، از یونان فلسفه آموخته است سپس آن را مطابق ذوق و طبع و نگاه خود پرورده و پردازش داده است. بعد از آن، این فلسفه به نحوی اعجاب‌آور پر ثمر و گسترده بوده است، در کلام و فلسفه مسیحی و غربی موثر واقع شده و علم اسلامی نیز در این میان موجب شکوفایی نظریات علمی در طب، نجوم، ریاضیات، مکانیک، شیمی و جغرافیا در دوره قرون وسطای متاخر و حتی دوره رنسانس شد.»

کتاب شامل پنج بخش است. موضوعاتی همچون «معرفی کشور یونان، دیدارهای رسمی ریاست جمهوری با مقامات سیاسی، فرهنگی و مذهبی، احزاب پارلمان یونان، دیدارهای عمومی ریاست جمهوری و بازتاب مطبوعاتی سفر» بخش‌های این کتاب را تشکیل می‌دهند. پایان بخش این کتاب تصاویری از این سفر است.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...